فرشته هامحجبه اند

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

چرا غرب از حجاب میترسد؟

09 آذر 1393 توسط امير آبادي فراهاني

چرا غرب از حجاب مي ترسد؟
چرا غرب از حجاب مي ترسد؟

تمدن مادي غرب برپايه ماديت و دنياگرايي بنا شده و چون سران و حاكمان آن ديار، شيفته قدرت و ثروت و لذت هستند، براي رسيدن به اين هدف خود نياز به مردمي مادي و جداي از معنويت دارند. از اين رو تلاش مي كنند مظاهر معنويت را از بين برده و اسباب غفلت و ماديت را ترويج و گسترش دهند. «تمدن غربي بر پايه ستيز با معنويت و طرد معنويت بنا شد … اين تمدن مادي و دور از معنويت هر چه پيشرفت كند، انحرافش بيشتر مي شود؛

هم خود آنها و هم همه بشريت را با ميوه هاي زهرآگين خود تلخكام مي كند؛ همچنان كه تا امروز كرده است…ويران شدن كانون خانواده، سيلاب فساد جنسي و طغيان سرمايه داري افراطي، همه نتايج همان تفكيك است … حرف نوي مكتب سياسي امام بزرگوار ما براي دنيا اين است كه در همه اركان برنامه ريزي هاي يك قدرت سياسي، سياست با معنويت و قدرت با اخلاق همراه شود و اصول اخلاقي مورد مراعات قرار گيرد.» (امام خامنه اي،14/3/1383) روشن است غرب با اين حرف تازه كه از اساس با ماديت بي معنويت مخالف است دشمني كرده و راه مقابله با آن را در پيش بگيرد و با راه هاي گوناگون در صدد ضربه زدن به اين سخن تازه باشد تا نتواند حرف خود را به گوش جهانيان برساند. مردمي كه از مادي گرايي خسته شده و تشنه زلال معنويت هستند بي شك با شنيدن شمه اي از معنويت اسلام به آن رو خواهند آورد و اين براي غرب خطرناك است. «امروز انسان ها در همه نقاط دنيا تقريباً : به خصوص در همين كشورهاي غربي و مادي- از ماديت دلزده شده اند، دل شان براي يك معنويتي كه درست هم آن معنويت را نمي شناسند، پر مي زند و جوان ها سر در گم دنبال چيزي وراي اين ظواهر مادي و اين لذات مادي هستند كه براي آنها عادي شده، دنبال معنويتند اما قدرت هاي اداره كننده عالم، مديريت هاي اقتصادي دنيا يعني، همين غارتگران[و] چپاولگران … نمي گذارند ملت ها به سمت معنويت راه پيدا كنند، شوق هست، اما مانع هم هست در يك چنين دنيايي، جمهوري اسلامي…، يك هماوردطلبي بزرگ نسبت به استكبار جهاني است و فلسفه هاي آنها را باطل مي كند…» (امام خامنه اي، 19/2/86) يكي از نشانه هاي بروز معنويت، حجاب اسلامي بانوان است كه به شدت با ماديت تعارض دارد، چرا كه يكي از راهكارهاي ترويج فساد و مبارزه با معنويت استفاده ابزاري از زنان و رواج بي بندوباري بين جوانان است. از اين رو يكي از سياست هاي جدي غرب مبارزه با حجاب و پوشش زنان است. تصويب قوانين ضدحجاب در كشورهاي اروپايي، اذيت و آزار و گاه محاكمه و جريمه بانوان محجبه، ترويج فحشا براي مبارزه با عفت و حيا، اهداي جايزه صلح به زنان معلوم الحال و مخالف حجاب، مخالفت و سنگ اندازي براي ورزشكاران محجبه زن مسلمان و … همه در راستاي همان سياستي است كه خواهان حذف معنويت از جامعه است. چنانچه مقام معظم رهبري نيز به آن، اينگونه اشاره كرده اند: «ببينيد الان چقدر خرج مي كنند و زحمت مي كشند، براي اين كه حجاب را در دنيا از بين ببرند؛ كشورهايي كه خودشان را مهد آزادي هم مي دانند، مي بينيد كه چه مي كنند براي مبارزه با حجاب.» (امام خامنه اي،14/7/1383)

سال هاي قبل ايران توسط چماقداري مانند رضا ميرپنج درصدد اجراي اين حركت ضدانساني بر آمد، اما مردم مسلمان ايران با خون دل در برابر اين توطئه ايستادند. در همين رابطه امام راحل فرمود: «خدا مي داند كه به اين ملت ايران چه گذشت در اين كشف حجاب. حجاب انسانيت را پاره كردند اينها.» (صحيفه امام، ج 3، ص300) امروز نيز با استخدام برخي زنان مشهور ايراني در سياست يا در هنر و ورزش و … همان سياست را پيش گرفته اند. كشف حجاب اين زنان مواجب بگير مقابل دوربين هاي تلويزيوني و بازي در فيلم هاي مستجهن توسط برخي هنرپيشگان زن ايراني همه براي همين هدف است. سياستي كه امروز در انقلاب اسلامي مردم مصر به گونه اي ديگر پياده شده و روسپيان به خدمت صهيونيست در آمده تا با برهنگي خود شايد به زعم خام خللي در انقلاب اسلامي مردم به وجود آورند. ترس غرب از حجاب اسلامي بانوان و هزينه هاي گزاف براي مبارزه با آن نشان از قدرت معنويت حجاب دارد. از اين رو يكي از سياست هاي اصلي نظام در عرصه فرهنگ ترويج حجاب و پوشش در ميان زنان بوده است، گرچه در اين ميان پستي و بلندي هاي بسياري وجود دارد و همواره با كاستي هايي قابل توجه مواجه بوده ايم، اما سياست كلي بر مبارزه با بي بندوباري بوده است. رفتار امروز در برابر حجاب زنان نشان از اين دارد اين سياست نظام، بسيار راهبردي و صحيح بوده است و يكي از نقاطي است كه بر فرهنگ مادي غرب آسيب جدي وارد مي كند. در اين رابطه امام خامنه اي تحليلي اين گونه دارند: «تجربه هاي تلخي كه امروز ما شاهد هستيم در غرب اتفاق مي افتد، حاصل نوع نگاهي است كه غرب به زن دارد و تقابلي است كه خواسته است بين زن و مرد به وجود آورد. به خاطر ديدن اين تجربه ها از اين مسئله بيزاريم. غرب به دليل نوع نگاهي كه به زن دارد، سعي مي كند به نيازهايي دامن بزند كه نيازهاي واقعي انسان به حساب نمي آيند. مثلاً از معنويت كه نياز واقعي و اساسي انسان است، غفلت مي كند، در حالي كه به نيازهاي مادي مي پردازد و آنها را نيازهاي اصلي جلوه مي دهد كه به هيچ وجه اين طور نيست. سال ها غرب با معنويت و مظاهر آن جنگيده است. يكي از مظاهر معنويت كه غرب هيچ وقت با آن سر سازگاري نداشته و ندارد، حجاب است.» (امام خامنه اي، 18/07/1377) اولين و بارزترين شاخصه اي كه حجاب و اخلاق اسلامي به دنبال مي آورد رشد معنويت است. وقتي حجاب وارد ميدان مي شود و همه افراد جامعه به تناسب خود حجاب را رعايت مي كنند ماديت كم رنگ مي شود و در مقابل معنويت و ارزش هاي دروني انسان بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد.از اين رو مقام معظم رهبري تأكيد دارند: «بايد مسائل ارزشي اسلام در جامعه ما احيا بشود. مثلاً مسئله حجاب ، يك مسئله ارزشي است. … ما كه روي حجاب اين قدر مقيديم، به خاطر اين است كه حفظ حجاب به زن كمك مي كند تا بتواند به آن رتبه معنوي عالي خود برسد و دچار آن لغزش گاه هاي بسيار لغزنده اي كه سر راهش قرار داده اند، نشود.» (امام خامنه اي، 04/10/1370)

يكي از راهبردهاي مهم غرب در مبارزه با فرهنگ معنوي اسلام كه امروزه در سرتاسر دنيا خواهان پيدا كرده است مبارزه با حجاب است! چنانچه حتي حجاب هاي حداقلي شهروندان مسلمان خود با يك روسري را هم بر نمي تابند !

به گفته مقام رهبري: «آنها با همه چيز كنار مي آيند، جز با دو، سه چيز؛ يكي از آنها و شايد مهم ترينش حفظ اين حالت حفاظ منضبط ميان دو جنس زن و مرد است؛ يعني خويشتن داري در مقابل چيزي كه به آن آزادي جنسي گفته مي شود. در مقابل اين، به شدت سرسختند؛ هر كار ديگري بكنند، مهم نيست، اما اين از لحاظ ارزشي غلط است؛ عكسش درست است. ما از دنياي غرب كه آمدند زن بشري را در طول دوره هاي گذشته تا امروز اين قدر مورد تحقير قرار دادند، طلبكاريم . شما خيال كرده ايد كه اگر ما چادر را كنار گذاشتيم، فرضاً آن مقنعه كذايي و آن لباس هاي «و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن» و همان هايي را كه در قرآن هست، درست كرديم، دست از سر ما برمي دارند؟ نه، آنها به اين چيزها قانع نيستند؛ آنها مي خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عيناً اينجا عمل بشود؛ مثل زمان شاه كه عمل مي شد.» (همان). در وصيت نامه شهدا - اين نوشته هاي ماندگار شهداي دفاع مقدس- پس از دفاع از ولايت و فرهنگ عاشورا شايد مهم ترين مسئله، توصيه به حجاب باشد و جالب است رويكرد شهدا به حجاب - مانند آنچه در فوق گذشت- يك مظهر معنويت براي مقابله با فرهنگ غرب است و اين نشان از درك و بصيرت بالاي شهداي خميني دارد. براي نمونه چند جمله از وصيت شهدا ذكر مي شود: «تو اي خواهر ديني ام! چادر سياهي كه تو را احاطه كرده است از خون سرخ من كوبنده تر است.» همچنين «حفظ حجاب همچون جهاد در راه خداست.» و شهيد ديگري مي گويد: «از تمامي خواهرانم مي خواهم كه حجاب؛ اين لباس رزم را حافظ باشند.» و يا «خواهرم! حجاب تو مشت محكمي بر دهان منافقين و دشمنان اسلام مي زند.» همين طور «شما خواهرانم و مادرانم! حجاب شما جامعه را از فساد به سوي معنويت و صفا مي كشاند.» و «اي خواهرم! قبل از هر چيز استعمار از سياهي چادر تو مي ترسد تا سرخي خون من!»
(چرا غرب از حجاب مي ترسد؟ مهدی عامری،بصيرت، 90/10/17 )


چرا غرب از حجاب مي ترسد؟

چرا غرب از حجاب مي ترسد؟

تمدن مادي غرب برپايه ماديت و دنياگرايي بنا شده و چون سران و حاكمان آن ديار، شيفته قدرت و ثروت و لذت هستند، براي رسيدن به اين هدف خود نياز به مردمي مادي و جداي از معنويت دارند. از اين رو تلاش مي كنند مظاهر معنويت را از بين برده و اسباب غفلت و ماديت را ترويج و گسترش دهند. «تمدن غربي بر پايه ستيز با معنويت و طرد معنويت بنا شد … اين تمدن مادي و دور از معنويت هر چه پيشرفت كند، انحرافش بيشتر مي شود؛

هم خود آنها و هم همه بشريت را با ميوه هاي زهرآگين خود تلخكام مي كند؛ همچنان كه تا امروز كرده است…ويران شدن كانون خانواده، سيلاب فساد جنسي و طغيان سرمايه داري افراطي، همه نتايج همان تفكيك است … حرف نوي مكتب سياسي امام بزرگوار ما براي دنيا اين است كه در همه اركان برنامه ريزي هاي يك قدرت سياسي، سياست با معنويت و قدرت با اخلاق همراه شود و اصول اخلاقي مورد مراعات قرار گيرد.» (امام خامنه اي،14/3/1383) روشن است غرب با اين حرف تازه كه از اساس با ماديت بي معنويت مخالف است دشمني كرده و راه مقابله با آن را در پيش بگيرد و با راه هاي گوناگون در صدد ضربه زدن به اين سخن تازه باشد تا نتواند حرف خود را به گوش جهانيان برساند. مردمي كه از مادي گرايي خسته شده و تشنه زلال معنويت هستند بي شك با شنيدن شمه اي از معنويت اسلام به آن رو خواهند آورد و اين براي غرب خطرناك است. «امروز انسان ها در همه نقاط دنيا تقريباً : به خصوص در همين كشورهاي غربي و مادي- از ماديت دلزده شده اند، دل شان براي يك معنويتي كه درست هم آن معنويت را نمي شناسند، پر مي زند و جوان ها سر در گم دنبال چيزي وراي اين ظواهر مادي و اين لذات مادي هستند كه براي آنها عادي شده، دنبال معنويتند اما قدرت هاي اداره كننده عالم، مديريت هاي اقتصادي دنيا يعني، همين غارتگران[و] چپاولگران … نمي گذارند ملت ها به سمت معنويت راه پيدا كنند، شوق هست، اما مانع هم هست در يك چنين دنيايي، جمهوري اسلامي…، يك هماوردطلبي بزرگ نسبت به استكبار جهاني است و فلسفه هاي آنها را باطل مي كند…» (امام خامنه اي، 19/2/86) يكي از نشانه هاي بروز معنويت، حجاب اسلامي بانوان است كه به شدت با ماديت تعارض دارد، چرا كه يكي از راهكارهاي ترويج فساد و مبارزه با معنويت استفاده ابزاري از زنان و رواج بي بندوباري بين جوانان است. از اين رو يكي از سياست هاي جدي غرب مبارزه با حجاب و پوشش زنان است. تصويب قوانين ضدحجاب در كشورهاي اروپايي، اذيت و آزار و گاه محاكمه و جريمه بانوان محجبه، ترويج فحشا براي مبارزه با عفت و حيا، اهداي جايزه صلح به زنان معلوم الحال و مخالف حجاب، مخالفت و سنگ اندازي براي ورزشكاران محجبه زن مسلمان و … همه در راستاي همان سياستي است كه خواهان حذف معنويت از جامعه است. چنانچه مقام معظم رهبري نيز به آن، اينگونه اشاره كرده اند: «ببينيد الان چقدر خرج مي كنند و زحمت مي كشند، براي اين كه حجاب را در دنيا از بين ببرند؛ كشورهايي كه خودشان را مهد آزادي هم مي دانند، مي بينيد كه چه مي كنند براي مبارزه با حجاب.» (امام خامنه اي،14/7/1383)

سال هاي قبل ايران توسط چماقداري مانند رضا ميرپنج درصدد اجراي اين حركت ضدانساني بر آمد، اما مردم مسلمان ايران با خون دل در برابر اين توطئه ايستادند. در همين رابطه امام راحل فرمود: «خدا مي داند كه به اين ملت ايران چه گذشت در اين كشف حجاب. حجاب انسانيت را پاره كردند اينها.» (صحيفه امام، ج 3، ص300) امروز نيز با استخدام برخي زنان مشهور ايراني در سياست يا در هنر و ورزش و … همان سياست را پيش گرفته اند. كشف حجاب اين زنان مواجب بگير مقابل دوربين هاي تلويزيوني و بازي در فيلم هاي مستجهن توسط برخي هنرپيشگان زن ايراني همه براي همين هدف است. سياستي كه امروز در انقلاب اسلامي مردم مصر به گونه اي ديگر پياده شده و روسپيان به خدمت صهيونيست در آمده تا با برهنگي خود شايد به زعم خام خللي در انقلاب اسلامي مردم به وجود آورند. ترس غرب از حجاب اسلامي بانوان و هزينه هاي گزاف براي مبارزه با آن نشان از قدرت معنويت حجاب دارد. از اين رو يكي از سياست هاي اصلي نظام در عرصه فرهنگ ترويج حجاب و پوشش در ميان زنان بوده است، گرچه در اين ميان پستي و بلندي هاي بسياري وجود دارد و همواره با كاستي هايي قابل توجه مواجه بوده ايم، اما سياست كلي بر مبارزه با بي بندوباري بوده است. رفتار امروز در برابر حجاب زنان نشان از اين دارد اين سياست نظام، بسيار راهبردي و صحيح بوده است و يكي از نقاطي است كه بر فرهنگ مادي غرب آسيب جدي وارد مي كند. در اين رابطه امام خامنه اي تحليلي اين گونه دارند: «تجربه هاي تلخي كه امروز ما شاهد هستيم در غرب اتفاق مي افتد، حاصل نوع نگاهي است كه غرب به زن دارد و تقابلي است كه خواسته است بين زن و مرد به وجود آورد. به خاطر ديدن اين تجربه ها از اين مسئله بيزاريم. غرب به دليل نوع نگاهي كه به زن دارد، سعي مي كند به نيازهايي دامن بزند كه نيازهاي واقعي انسان به حساب نمي آيند. مثلاً از معنويت كه نياز واقعي و اساسي انسان است، غفلت مي كند، در حالي كه به نيازهاي مادي مي پردازد و آنها را نيازهاي اصلي جلوه مي دهد كه به هيچ وجه اين طور نيست. سال ها غرب با معنويت و مظاهر آن جنگيده است. يكي از مظاهر معنويت كه غرب هيچ وقت با آن سر سازگاري نداشته و ندارد، حجاب است.» (امام خامنه اي، 18/07/1377) اولين و بارزترين شاخصه اي كه حجاب و اخلاق اسلامي به دنبال مي آورد رشد معنويت است. وقتي حجاب وارد ميدان مي شود و همه افراد جامعه به تناسب خود حجاب را رعايت مي كنند ماديت كم رنگ مي شود و در مقابل معنويت و ارزش هاي دروني انسان بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد.از اين رو مقام معظم رهبري تأكيد دارند: «بايد مسائل ارزشي اسلام در جامعه ما احيا بشود. مثلاً مسئله حجاب ، يك مسئله ارزشي است. … ما كه روي حجاب اين قدر مقيديم، به خاطر اين است كه حفظ حجاب به زن كمك مي كند تا بتواند به آن رتبه معنوي عالي خود برسد و دچار آن لغزش گاه هاي بسيار لغزنده اي كه سر راهش قرار داده اند، نشود.» (امام خامنه اي، 04/10/1370)

يكي از راهبردهاي مهم غرب در مبارزه با فرهنگ معنوي اسلام كه امروزه در سرتاسر دنيا خواهان پيدا كرده است مبارزه با حجاب است! چنانچه حتي حجاب هاي حداقلي شهروندان مسلمان خود با يك روسري را هم بر نمي تابند !

به گفته مقام رهبري: «آنها با همه چيز كنار مي آيند، جز با دو، سه چيز؛ يكي از آنها و شايد مهم ترينش حفظ اين حالت حفاظ منضبط ميان دو جنس زن و مرد است؛ يعني خويشتن داري در مقابل چيزي كه به آن آزادي جنسي گفته مي شود. در مقابل اين، به شدت سرسختند؛ هر كار ديگري بكنند، مهم نيست، اما اين از لحاظ ارزشي غلط است؛ عكسش درست است. ما از دنياي غرب كه آمدند زن بشري را در طول دوره هاي گذشته تا امروز اين قدر مورد تحقير قرار دادند، طلبكاريم . شما خيال كرده ايد كه اگر ما چادر را كنار گذاشتيم، فرضاً آن مقنعه كذايي و آن لباس هاي «و ليضربن بخمرهن علي جيوبهن» و همان هايي را كه در قرآن هست، درست كرديم، دست از سر ما برمي دارند؟ نه، آنها به اين چيزها قانع نيستند؛ آنها مي خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عيناً اينجا عمل بشود؛ مثل زمان شاه كه عمل مي شد.» (همان). در وصيت نامه شهدا - اين نوشته هاي ماندگار شهداي دفاع مقدس- پس از دفاع از ولايت و فرهنگ عاشورا شايد مهم ترين مسئله، توصيه به حجاب باشد و جالب است رويكرد شهدا به حجاب - مانند آنچه در فوق گذشت- يك مظهر معنويت براي مقابله با فرهنگ غرب است و اين نشان از درك و بصيرت بالاي شهداي خميني دارد. براي نمونه چند جمله از وصيت شهدا ذكر مي شود: «تو اي خواهر ديني ام! چادر سياهي كه تو را احاطه كرده است از خون سرخ من كوبنده تر است.» همچنين «حفظ حجاب همچون جهاد در راه خداست.» و شهيد ديگري مي گويد: «از تمامي خواهرانم مي خواهم كه حجاب؛ اين لباس رزم را حافظ باشند.» و يا «خواهرم! حجاب تو مشت محكمي بر دهان منافقين و دشمنان اسلام مي زند.» همين طور «شما خواهرانم و مادرانم! حجاب شما جامعه را از فساد به سوي معنويت و صفا مي كشاند.» و «اي خواهرم! قبل از هر چيز استعمار از سياهي چادر تو مي ترسد تا سرخي خون من!»
(چرا غرب از حجاب مي ترسد؟ مهدی عامری،بصيرت، 90/10/17 چرا غرب از حجاب مي ترسد؟

 نظر دهید »

حجاب درمسیحیت

03 آذر 1393 توسط امير آبادي فراهاني

پوشش وحجاب پيش از آيين مسيحيت

در آيين مسيحيت، پوشش اهميت زيادي داشته و زنان معتقد به حضرت مسيح(ع) مي‌كوشيدند مانند حضرت مريمƒ موي خود را بپوشانند و باحجاب وارد جامعه شوند. نقاشان مسيحي‌ ـ به خصوص نقاشان قديمي‌تر‌ ـ تصوير حضرت مريمƒ را با پوشش و حجاب كامل مي‌كشيدند‌. همچنين از گذشته تا زمان حاضر زنان راهبه و قديس، يكي از كامل‌ترين حجاب‌ها را انتخاب كرده‌اند‌. اين امر نشان مي‌دهد كه از نظر آنان‌، داشتن حجاب‌، به دين‌داري نزديك‌تر و در پيشگاه خدا پسنديده‌تر است.

مسيحيت، نه تنها احكام شريعت يهود در مورد حجاب را تغيير نداد، بلكه قوانين شديد آن را استمرار بخشيد و در برخي موارد، گام را فراتر نهاد و با سخت‏گيري بيشتري، وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زيرا در شريعت يهود، تشكيل خانواده و ازدواج امري مقدس شمرده مي‏شد و طبق نوشته ويل دورانت، در سن بيست سالگي اجباري بود.65

بنابراين مسيحيت، براي از بين بردن زمينه هرگونه تحريك و تهييج، زنان را به صورت شديدتري به رعايت كامل پوشش و دوري از هرگونه آرايش و تزيين فراخواند. در متون تاريخي، چادر و روبند، براي همگان - حتّي براي خاتون‏هاي اشراف - ضروري بود. در اعياد نيز، كسي آن را كنار نمي‏گذاشت؛ بلكه با طلا و نقره و پارچه‏هاي زربافت آن را تزيين مي‏نمودند و حتّي براي تفريح نيز با حجب و حياي كامل در مجالس انس يا گردش‏هايي دور از چشم نامحرمان، شركت مي‏جستند.66

انجيل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تأكيد و پيروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است. در عهد جديد مي‏خوانيم:

همچنين زنان پير در سيرت متقي باشند و نه غيبت‏گو و نه بنده شراب زياده؛ بلكه معلمات تعليم نيكو* تا زنان جوان را خِرَد بياموزند كه شوهردوست و فرزنددوست باشند* و خردانديش، عفيفه، خانه‏نشين، نيكو و مطيع شوهران خود كه مبادا كلام خدا متهم شود.67

علاوه بر اين، «عهد جديد» نيز لزوم پوشاندن موي سر، به ويژه در مراسم عبادي68 لزوم سكوت به ويژه در كليسا،69 باوقار و امين بودن زن70 و نهي از نگاه ناپاك به بيگانگان را خاطرنشان ساخته، مي‏گويد: كسي كه به زني نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا كرده است * پس اگر چشم راستت، تو را بلغزاند، قلعش كن و از خود دور انداز؛ زيرا تو را بهتر آن است كه عضوي از اعضايت تباه گردد، از آن‌كه تمام بدنت در جهنم افكنده شود.*71

دستورات ديني پاپ‏ها و كاردينال‏هاي مسيحي، كه بر اساس آن، پوشاندن صورت الزامي و تزيين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ كردن گوش‏ها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتي، رنگ نمودن مو و تغيير صورت ظاهري ممنوع بود، شدت بيشتري را نشان مي‏دهد.72 در مورد سيره عملي زنان مسيحي، گفته شده: دين مسيحي، براي زن، خِمار را باقي نهاد. وقتي وارد اروپا شد، آن را نيكو شمرد. زن‏ها در كوچه و وقت نماز، خمار داشتند. در قرون وسطا، خصوصاً قرن نهم، خمار رواج داشت. آستين خمار، شانه زن را پوشانده، تقريباً به زمين مي‏رسيد. اين عادت تا قرن سيزدهم باقي بود.73

هنگام ظهور مسيح(ع) در فلسطين‌، اروپا در شرك و بت‌پرستي بود‌. مردم گرفتار آداب‌ورسوم مشركانه بودند و زنان آنها معمولاً موي خود را نمي‌پوشاندند‌. اما با آمدن مسيحيت به اروپا و گسترش تعاليم دين مسيح(ع)، پوشيدن موي سر نيز در ميان زنان گسترش يافت‌. ويل دورانت در مورد سيرة عملي زنان مسيحي چنين مي‏نويسد:

ساق پاي زنان چيزي نبود كه در ملأ عام و يا رايگان به چشم خورد…. البسه بانوان در مجالس تورنه، موضوع مهمّي براي روحانيون بود كه كاردينال‏ها، در ازي جامه‏هاي خواتين را معيّن مي‏كردند. هنگامي كه كشيشان چادر و روبند را يكي از اركان اخلاقيات عيسوي دانستند، به دستور زن‏ها، چادرها را از مشمش ظريف و حرير زربفت ساختند…‌.74 تصويرهايي كه از پوشاك مسيحيان و زنان اروپا به جا مانده، به روشني حجاب كامل زنان را نشان مي‏دهد.75
مستندات فقهي پوشش در آيين مسيحيت

در مسيحيت ـ همانند اديان زردشت و يهود ـ حجاب امري معمول و مورد تأييد است. مسيحيت نه تنها احكام شريعت يهود در مورد حجاب را تغيير نداد، بلكه از آن قدم فراتر نهاد؛ زيرا در شريعت يهود تشكيل خانواده و ازدواج امري مقدس شمرده مي‌شد. اما در مسيحيت، تجرد مقدس شمرده شد؛ از‌اين‌رو، براي از بين بردن زمينه تحريك و تهييج جنسي، زنان به رعايت عفت كامل و دوري از هرگونه آرايش، به صورت شديدتري فراخوانده شده‌اند. البته در تعاليم مسيحيت تأكيد بيشتر بر ترك عموم لذات دنيوي و از بين بردن شهوت است؛ از اين‌رو، رهبانيت در قرن 4 و 5 در اين آيين به وجود آمد. زنان راهبه مسيحي با رعايت عفت كامل و حجاب، مشغول خدمت به مردم شدند.

در انجيل بر وجوب حجاب و پوشش تأكيد و پيروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است. در انجيل مي‏خوانيم:

زنان جوان خِرد‌انديش، عفيفه، خانه‏نشين، نيكو و مطيع شوهران خود باشند. دستورات ديني پاپ‏ها و كاردينال‏هاي مسيحي كه براساس آن، پوشاندن صورت الزامي و تزيين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ كردن گوش‏ها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتي، رنگ كردن مو و تغيير صورت ظاهري ممنوع بود.76
افراط در مسيحيت

بيان شد كه مسيحيت در خصوص حجاب نه تنها روند شريعت يهود را پيروي كرد، بلكه قوانين شديد آن را دنبال كرد. و در برخي موارد، قدم را فراتر نهاد و با سخت‏گيري بيشتري وجوب حجاب را مطرح ساخت. عدم ازدواج و تجرّد، مقدس شمرده مي‏شد؛ از اين‌رو، مسيحيت، زنان را به صورت شديدتري به رعايت كامل پوشش و دوري از هر گونه آرايش و تزيين فراخواند. تا قبل از قرن هجده سالگي، زنان حتي معيشت خود را از طريق كار در منزل تأمين مي‌كردند.77 در آتن، زنِ متعلق به خانواده مرفه در اتاق‌هاي جداگانه زندگي مي‌كردند و شب‌ها در را به‌رويش قفل مي‌كردند تا از ديگران جدا باشد.78 هيچ زني حق نداشت پرستار، بازيگر، دبي يا چيزي نظير آن بشود؛ چون مشاغل بيروني را براي آن مناسب نمي‌ديدند.79

در كتاب مقدس، در مورد لزوم آراستگي به حيا و كنار نهادن آرايش ظاهري چنين آمده است:

همچنين زنان، خويشتن را بيارايند به لباسِ مزّين به حيا و پرهيز؛ نه به زلف‏ها و طلا و مرواريد و رختِ گران‏بها*‌…زن با سكوت به كمال اطاعت تعليم گيرد* و زن را اجازت نمي‏دهم كه تعليم دهد يا بر شوهر مسلّط شود؛ بلكه در سكوت بماند*80
گونه‌هاي پوشش در مسيحيت

بر اساس آنچه گذشت، گونه‌هاي حجاب در مسيحيت اين‌گونه قابل تقسيم است:

1. حجاب پوششي: مسيحيت با دستور تجرد و زندگي رهباني‌، بر لزوم حجاب پوششي و رعايت عفت تأكيد فراوان دارد. نه تنها پوشاندن صورت را الزامي كرد، بلكه تزيين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ كردن گوش‏ها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتي، رنگ كردن مو و تغيير صورت ظاهري را نيز ممنوع كرد. صريحاً بيان مي‌كند كه « شما را زينت ظاهري نباشد از بافتن موي و متحلي شدن به طلا و پوشيدن لباس،….».81 زن محترم وقتي از خانه خارج مي‌شد، از روبند استفاده مي‌كرد.82

2. حجاب رفتاري: «…ليكن من به شما مي‌گويم هر كسي به زني نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا كرده است. پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قطعش كن و از خود دور‌انداز؛ زيرا تو را بهتر كه عضوي از اعضايت تباه گردد تا تمام بدند در جهنم افكنده شود».83هيچ كس براي زناني كه زيبايي‌شان را در معرض فروش مي‌گذاشتند، احترامي‌قائل نبود.84

3. گفتاري: پوشش زن در مسيحيت آن‌قدر شديد بود كه بيشتر ترجيح مي‌داد، زنان خانه‌نشين و نيكو و مطيع شوهران خود باشند و كمتر وارد اجتماع مي‌شدند. از طرفي، مردان را نيز ملزم به رعايت شديد چشم مي‌نمود و سفارش مي‌كرد كسي كه به زني نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا كرده است.85 از زن محترم انتظار نمي‌رفت كه با هر كس كه در راه بر مي‌خورد وارد صحبت شود.86
نتيجه‌گيري

هدف مقاله صرفاً ارائه مستندات شرعي براي توجه اديان بر مسئله پوشش و حجاب بود تا نشان داده شود، فرهنگ به تنهايي بر اين مهم تأكيد نداشته است؛ بلكه اديان، هماهنگ با فطرت آدمي،گرايش به پوشش و عفاف را به عنوان يك اصل پسنديده مطرح كردند در اديان، صرفاً به حجاب ظاهري تأكيد و بسنده نشده؛ بلكه حجاب باطني به عنوان آراستگي دروني و تلاش در جهت تأديب نفس براي هر مرد و زنِ متدين توصيه شده است. از ديگر مسائلي كه بايد مورد توجه قرار گيرد، مسئله فرهنگ‌پذيري است كه بر تمام شئونات اجتماعي تأثير دارد. حتي نحوه تغذيه، پوشش و نيز چگونگي تفريح و تفرج را نيز تحت تأثير خود قرار داده است. هنگامي‌كه عملي به عنوان فرهنگ جهاني در جامعه تبليغ شد، آن جامعه بدون توجه به اعتقادات و مصالح خود، تن به فرهنگ به اصطلاح جهان مي‌دهد؛ در حالي كه اديان در عرصه اصيل خود انسان را به ارزش‌هاي والاي انساني سوق مي‌دهند و از چهره زن، مريم، آسيه، خديجه و سرانجام، فاطمهƒ مي‌سازد.


پوشش وحجاب پيش از آيين مسيحيت

در آيين مسيحيت، پوشش اهميت زيادي داشته و زنان معتقد به حضرت مسيح(ع) مي‌كوشيدند مانند حضرت مريمƒ موي خود را بپوشانند و باحجاب وارد جامعه شوند. نقاشان مسيحي‌ ـ به خصوص نقاشان قديمي‌تر‌ ـ تصوير حضرت مريمƒ را با پوشش و حجاب كامل مي‌كشيدند‌. همچنين از گذشته تا زمان حاضر زنان راهبه و قديس، يكي از كامل‌ترين حجاب‌ها را انتخاب كرده‌اند‌. اين امر نشان مي‌دهد كه از نظر آنان‌، داشتن حجاب‌، به دين‌داري نزديك‌تر و در پيشگاه خدا پسنديده‌تر است.

مسيحيت، نه تنها احكام شريعت يهود د پوشش وحجاب پيش از آيين مسيحيت

در آيين مسيحيت، پوشش اهميت زيادي داشته و زنان معتقد به حضرت مسيح(ع) مي‌كوشيدند مانند حضرت مريمƒ موي خود را بپوشانند و باحجاب وارد جامعه شوند. نقاشان مسيحي‌ ـ به خصوص نقاشان قديمي‌تر‌ ـ تصوير حضرت مريمƒ را با پوشش و حجاب كامل مي‌كشيدند‌. همچنين از گذشته تا زمان حاضر زنان راهبه و قديس، يكي از كامل‌ترين حجاب‌ها را انتخاب كرده‌اند‌. اين امر نشان مي‌دهد كه از نظر آنان‌، داشتن حجاب‌، به دين‌داري نزديك‌تر و در پيشگاه خدا پسنديده‌تر است.

مسيحيت، نه تنها احكام شريعت يهود در مورد حجاب را تغيير نداد، بلكه قوانين شديد آن را استمرار بخشيد و در برخي موارد، گام را فراتر نهاد و با سخت‏گيري بيشتري، وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زيرا در شريعت يهود، تشكيل خانواده و ازدواج امري مقدس شمرده مي‏شد و طبق نوشته ويل دورانت، در سن بيست سالگي اجباري بود.65

بنابراين مسيحيت، براي از بين بردن زمينه هرگونه تحريك و تهييج، زنان را به صورت شديدتري به رعايت كامل پوشش و دوري از هرگونه آرايش و تزيين فراخواند. در متون تاريخي، چادر و روبند، براي همگان - حتّي براي خاتون‏هاي اشراف - ضروري بود. در اعياد نيز، كسي آن را كنار نمي‏گذاشت؛ بلكه با طلا و نقره و پارچه‏هاي زربافت آن را تزيين مي‏نمودند و حتّي براي تفريح نيز با حجب و حياي كامل در مجالس انس يا گردش‏هايي دور از چشم نامحرمان، شركت مي‏جستند.66

انجيل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تأكيد و پيروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است. در عهد جديد مي‏خوانيم:

همچنين زنان پير در سيرت متقي باشند و نه غيبت‏گو و نه بنده شراب زياده؛ بلكه معلمات تعليم نيكو* تا زنان جوان را خِرَد بياموزند كه شوهردوست و فرزنددوست باشند* و خردانديش، عفيفه، خانه‏نشين، نيكو و مطيع شوهران خود كه مبادا كلام خدا متهم شود.67

علاوه بر اين، «عهد جديد» نيز لزوم پوشاندن موي سر، به ويژه در مراسم عبادي68 لزوم سكوت به ويژه در كليسا،69 باوقار و امين بودن زن70 و نهي از نگاه ناپاك به بيگانگان را خاطرنشان ساخته، مي‏گويد: كسي كه به زني نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا كرده است * پس اگر چشم راستت، تو را بلغزاند، قلعش كن و از خود دور انداز؛ زيرا تو را بهتر آن است كه عضوي از اعضايت تباه گردد، از آن‌كه تمام بدنت در جهنم افكنده شود.*71

دستورات ديني پاپ‏ها و كاردينال‏هاي مسيحي، كه بر اساس آن، پوشاندن صورت الزامي و تزيين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ كردن گوش‏ها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتي، رنگ نمودن مو و تغيير صورت ظاهري ممنوع بود، شدت بيشتري را نشان مي‏دهد.72 در مورد سيره عملي زنان مسيحي، گفته شده: دين مسيحي، براي زن، خِمار را باقي نهاد. وقتي وارد اروپا شد، آن را نيكو شمرد. زن‏ها در كوچه و وقت نماز، خمار داشتند. در قرون وسطا، خصوصاً قرن نهم، خمار رواج داشت. آستين خمار، شانه زن را پوشانده، تقريباً به زمين مي‏رسيد. اين عادت تا قرن سيزدهم باقي بود.73

هنگام ظهور مسيح(ع) در فلسطين‌، اروپا در شرك و بت‌پرستي بود‌. مردم گرفتار آداب‌ورسوم مشركانه بودند و زنان آنها معمولاً موي خود را نمي‌پوشاندند‌. اما با آمدن مسيحيت به اروپا و گسترش تعاليم دين مسيح(ع)، پوشيدن موي سر نيز در ميان زنان گسترش يافت‌. ويل دورانت در مورد سيرة عملي زنان مسيحي چنين مي‏نويسد:

ساق پاي زنان چيزي نبود كه در ملأ عام و يا رايگان به چشم خورد…. البسه بانوان در مجالس تورنه، موضوع مهمّي براي روحانيون بود كه كاردينال‏ها، در ازي جامه‏هاي خواتين را معيّن مي‏كردند. هنگامي كه كشيشان چادر و روبند را يكي از اركان اخلاقيات عيسوي دانستند، به دستور زن‏ها، چادرها را از مشمش ظريف و حرير زربفت ساختند…‌.74 تصويرهايي كه از پوشاك مسيحيان و زنان اروپا به جا مانده، به روشني حجاب كامل زنان را نشان مي‏دهد.75
مستندات فقهي پوشش در آيين مسيحيت

در مسيحيت ـ همانند اديان زردشت و يهود ـ حجاب امري معمول و مورد تأييد است. مسيحيت نه تنها احكام شريعت يهود در مورد حجاب را تغيير نداد، بلكه از آن قدم فراتر نهاد؛ زيرا در شريعت يهود تشكيل خانواده و ازدواج امري مقدس شمرده مي‌شد. اما در مسيحيت، تجرد مقدس شمرده شد؛ از‌اين‌رو، براي از بين بردن زمينه تحريك و تهييج جنسي، زنان به رعايت عفت كامل و دوري از هرگونه آرايش، به صورت شديدتري فراخوانده شده‌اند. البته در تعاليم مسيحيت تأكيد بيشتر بر ترك عموم لذات دنيوي و از بين بردن شهوت است؛ از اين‌رو، رهبانيت در قرن 4 و 5 در اين آيين به وجود آمد. زنان راهبه مسيحي با رعايت عفت كامل و حجاب، مشغول خدمت به مردم شدند.

در انجيل بر وجوب حجاب و پوشش تأكيد و پيروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است. در انجيل مي‏خوانيم:

زنان جوان خِرد‌انديش، عفيفه، خانه‏نشين، نيكو و مطيع شوهران خود باشند. دستورات ديني پاپ‏ها و كاردينال‏هاي مسيحي كه براساس آن، پوشاندن صورت الزامي و تزيين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ كردن گوش‏ها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتي، رنگ كردن مو و تغيير صورت ظاهري ممنوع بود.76
افراط در مسيحيت

بيان شد كه مسيحيت در خصوص حجاب نه تنها روند شريعت يهود را پيروي كرد، بلكه قوانين شديد آن را دنبال كرد. و در برخي موارد، قدم را فراتر نهاد و با سخت‏گيري بيشتري وجوب حجاب را مطرح ساخت. عدم ازدواج و تجرّد، مقدس شمرده مي‏شد؛ از اين‌رو، مسيحيت، زنان را به صورت شديدتري به رعايت كامل پوشش و دوري از هر گونه آرايش و تزيين فراخواند. تا قبل از قرن هجده سالگي، زنان حتي معيشت خود را از طريق كار در منزل تأمين مي‌كردند.77 در آتن، زنِ متعلق به خانواده مرفه در اتاق‌هاي جداگانه زندگي مي‌كردند و شب‌ها در را به‌رويش قفل مي‌كردند تا از ديگران جدا باشد.78 هيچ زني حق نداشت پرستار، بازيگر، دبي يا چيزي نظير آن بشود؛ چون مشاغل بيروني را براي آن مناسب نمي‌ديدند.79

در كتاب مقدس، در مورد لزوم آراستگي به حيا و كنار نهادن آرايش ظاهري چنين آمده است:

همچنين زنان، خويشتن را بيارايند به لباسِ مزّين به حيا و پرهيز؛ نه به زلف‏ها و طلا و مرواريد و رختِ گران‏بها*‌…زن با سكوت به كمال اطاعت تعليم گيرد* و زن را اجازت نمي‏دهم كه تعليم دهد يا بر شوهر مسلّط شود؛ بلكه در سكوت بماند*80
گونه‌هاي پوشش در مسيحيت

بر اساس آنچه گذشت، گونه‌هاي حجاب در مسيحيت اين‌گونه قابل تقسيم است:

1. حجاب پوششي: مسيحيت با دستور تجرد و زندگي رهباني‌، بر لزوم حجاب پوششي و رعايت عفت تأكيد فراوان دارد. نه تنها پوشاندن صورت را الزامي كرد، بلكه تزيين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ كردن گوش‏ها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتي، رنگ كردن مو و تغيير صورت ظاهري را نيز ممنوع كرد. صريحاً بيان مي‌كند كه « شما را زينت ظاهري نباشد از بافتن موي و متحلي شدن به طلا و پوشيدن لباس،….».81 زن محترم وقتي از خانه خارج مي‌شد، از روبند استفاده مي‌كرد.82

2. حجاب رفتاري: «…ليكن من به شما مي‌گويم هر كسي به زني نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا كرده است. پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قطعش كن و از خود دور‌انداز؛ زيرا تو را بهتر كه عضوي از اعضايت تباه گردد تا تمام بدند در جهنم افكنده شود».83هيچ كس براي زناني كه زيبايي‌شان را در معرض فروش مي‌گذاشتند، احترامي‌قائل نبود.84

3. گفتاري: پوشش زن در مسيحيت آن‌قدر شديد بود كه بيشتر ترجيح مي‌داد، زنان خانه‌نشين و نيكو و مطيع شوهران خود باشند و كمتر وارد اجتماع مي‌شدند. از طرفي، مردان را نيز ملزم به رعايت شديد چشم مي‌نمود و سفارش مي‌كرد كسي كه به زني نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا كرده است.85 از زن محترم انتظار نمي‌رفت كه با هر كس كه در راه بر مي‌خورد وارد صحبت شود.86
نتيجه‌گيري

هدف مقاله صرفاً ارائه مستندات شرعي براي توجه اديان بر مسئله پوشش و حجاب بود تا نشان داده شود، فرهنگ به تنهايي بر اين مهم تأكيد نداشته است؛ بلكه اديان، هماهنگ با فطرت آدمي،گرايش به پوشش و عفاف را به عنوان يك اصل پسنديده مطرح كردند در اديان، صرفاً به حجاب ظاهري تأكيد و بسنده نشده؛ بلكه حجاب باطني به عنوان آراستگي دروني و تلاش در جهت تأديب نفس براي هر مرد و زنِ متدين توصيه شده است. از ديگر مسائلي كه بايد مورد توجه قرار گيرد، مسئله فرهنگ‌پذيري است كه بر تمام شئونات اجتماعي تأثير دارد. حتي نحوه تغذيه، پوشش و نيز چگونگي تفريح و تفرج را نيز تحت تأثير خود قرار داده است. هنگامي‌كه عملي به عنوان فرهنگ جهاني در جامعه تبليغ شد، آن جامعه بدون توجه به اعتقادات و مصالح خود، تن به فرهنگ به اصطلاح جهان مي‌دهد؛ در حالي كه اديان در عرصه اصيل خود انسان را به ارزش‌هاي والاي انساني سوق مي‌دهند و از چهره زن، مريم، آسيه، خديجه و سرانجام، فاطمهƒ مي‌سازد.

مورد حجاب را تغيير نداد، بلكه قوانين شديد آن را استمرار بخشيد و در برخي موارد، گام را فراتر نهاد و با سخت‏گيري بيشتري، وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زيرا در شريعت يهود، تشكيل خانواده و ازدواج امري مقدس شمرده مي‏شد و طبق نوشته ويل دورانت، در سن بيست سالگي اجباري بود.65

بنابراين مسيحيت، براي از بين بردن زمينه هرگونه تحريك و تهييج، زنان را به صورت شديدتري به رعايت كامل پوشش و دوري از هرگونه آرايش و تزيين فراخواند. در متون تاريخي، چادر و روبند، براي همگان - حتّي براي خاتون‏هاي اشراف - ضروري بود. در اعياد نيز، كسي آن را كنار نمي‏گذاشت؛ بلكه با طلا و نقره و پارچه‏هاي زربافت آن را تزيين مي‏نمودند و حتّي براي تفريح نيز با حجب و حياي كامل در مجالس انس يا گردش‏هايي دور از چشم نامحرمان، شركت مي‏جستند.66

انجيل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تأكيد و پيروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است. در عهد جديد مي‏خوانيم:

همچنين زنان پير در سيرت متقي باشند و نه غيبت‏گو و نه بنده شراب زياده؛ بلكه معلمات تعليم نيكو* تا زنان جوان را خِرَد بياموزند كه شوهردوست و فرزنددوست باشند* و خردانديش، عفيفه، خانه‏نشين، نيكو و مطيع شوهران خود كه مبادا كلام خدا متهم شود.67

علاوه بر اين، «عهد جديد» نيز لزوم پوشاندن موي سر، به ويژه در مراسم عبادي68 لزوم سكوت به ويژه در كليسا،69 باوقار و امين بودن زن70 و نهي از نگاه ناپاك به بيگانگان را خاطرنشان ساخته، مي‏گويد: كسي كه به زني نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا كرده است * پس اگر چشم راستت، تو را بلغزاند، قلعش كن و از خود دور انداز؛ زيرا تو را بهتر آن است كه عضوي از اعضايت تباه گردد، از آن‌كه تمام بدنت در جهنم افكنده شود.*71

دستورات ديني پاپ‏ها و كاردينال‏هاي مسيحي، كه بر اساس آن، پوشاندن صورت الزامي و تزيين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ كردن گوش‏ها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتي، رنگ نمودن مو و تغيير صورت ظاهري ممنوع بود، شدت بيشتري را نشان مي‏دهد.72 در مورد سيره عملي زنان مسيحي، گفته شده: دين مسيحي، براي زن، خِمار را باقي نهاد. وقتي وارد اروپا شد، آن را نيكو شمرد. زن‏ها در كوچه و وقت نماز، خمار داشتند. در قرون وسطا، خصوصاً قرن نهم، خمار رواج داشت. آستين خمار، شانه زن را پوشانده، تقريباً به زمين مي‏رسيد. اين عادت تا قرن سيزدهم باقي بود.73

هنگام ظهور مسيح(ع) در فلسطين‌، اروپا در شرك و بت‌پرستي بود‌. مردم گرفتار آداب‌ورسوم مشركانه بودند و زنان آنها معمولاً موي خود را نمي‌پوشاندند‌. اما با آمدن مسيحيت به اروپا و گسترش تعاليم دين مسيح(ع)، پوشيدن موي سر نيز در ميان زنان گسترش يافت‌. ويل دورانت در مورد سيرة عملي زنان مسيحي چنين مي‏نويسد:

ساق پاي زنان چيزي نبود كه در ملأ عام و يا رايگان به چشم خورد…. البسه بانوان در مجالس تورنه، موضوع مهمّي براي روحانيون بود كه كاردينال‏ها، در ازي جامه‏هاي خواتين را معيّن مي‏كردند. هنگامي كه كشيشان چادر و روبند را يكي از اركان اخلاقيات عيسوي دانستند، به دستور زن‏ها، چادرها را از مشمش ظريف و حرير زربفت ساختند…‌.74 تصويرهايي كه از پوشاك مسيحيان و زنان اروپا به جا مانده، به روشني حجاب كامل زنان را نشان مي‏دهد.75

مستندات فقهي پوشش در آيين مسيحيت

در مسيحيت ـ همانند اديان زردشت و يهود ـ حجاب امري معمول و مورد تأييد است. مسيحيت نه تنها احكام شريعت يهود در مورد حجاب را تغيير نداد، بلكه از آن قدم فراتر نهاد؛ زيرا در شريعت يهود تشكيل خانواده و ازدواج امري مقدس شمرده مي‌شد. اما در مسيحيت، تجرد مقدس شمرده شد؛ از‌اين‌رو، براي از بين بردن زمينه تحريك و تهييج جنسي، زنان به رعايت عفت كامل و دوري از هرگونه آرايش، به صورت شديدتري فراخوانده شده‌اند. البته در تعاليم مسيحيت تأكيد بيشتر بر ترك عموم لذات دنيوي و از بين بردن شهوت است؛ از اين‌رو، رهبانيت در قرن 4 و 5 در اين آيين به وجود آمد. زنان راهبه مسيحي با رعايت عفت كامل و حجاب، مشغول خدمت به مردم شدند.

در انجيل بر وجوب حجاب و پوشش تأكيد و پيروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است. در انجيل مي‏خوانيم:

زنان جوان خِرد‌انديش، عفيفه، خانه‏نشين، نيكو و مطيع شوهران خود باشند. دستورات ديني پاپ‏ها و كاردينال‏هاي مسيحي كه براساس آن، پوشاندن صورت الزامي و تزيين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ كردن گوش‏ها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتي، رنگ كردن مو و تغيير صورت ظاهري ممنوع بود.76

افراط در مسيحيت

بيان شد كه مسيحيت در خصوص حجاب نه تنها روند شريعت يهود را پيروي كرد، بلكه قوانين شديد آن را دنبال كرد. و در برخي موارد، قدم را فراتر نهاد و با سخت‏گيري بيشتري وجوب حجاب را مطرح ساخت. عدم ازدواج و تجرّد، مقدس شمرده مي‏شد؛ از اين‌رو، مسيحيت، زنان را به صورت شديدتري به رعايت كامل پوشش و دوري از هر گونه آرايش و تزيين فراخواند. تا قبل از قرن هجده سالگي، زنان حتي معيشت خود را از طريق كار در منزل تأمين مي‌كردند.77 در آتن، زنِ متعلق به خانواده مرفه در اتاق‌هاي جداگانه زندگي مي‌كردند و شب‌ها در را به‌رويش قفل مي‌كردند تا از ديگران جدا باشد.78 هيچ زني حق نداشت پرستار، بازيگر، دبي يا چيزي نظير آن بشود؛ چون مشاغل بيروني را براي آن مناسب نمي‌ديدند.79

در كتاب مقدس، در مورد لزوم آراستگي به حيا و كنار نهادن آرايش ظاهري چنين آمده است:

همچنين زنان، خويشتن را بيارايند به لباسِ مزّين به حيا و پرهيز؛ نه به زلف‏ها و طلا و مرواريد و رختِ گران‏بها*‌…زن با سكوت به كمال اطاعت تعليم گيرد* و زن را اجازت نمي‏دهم كه تعليم دهد يا بر شوهر مسلّط شود؛ بلكه در سكوت بماند*80

گونه‌هاي پوشش در مسيحيت

بر اساس آنچه گذشت، گونه‌هاي حجاب در مسيحيت اين‌گونه قابل تقسيم است:

1. حجاب پوششي: مسيحيت با دستور تجرد و زندگي رهباني‌، بر لزوم حجاب پوششي و رعايت عفت تأكيد فراوان دارد. نه تنها پوشاندن صورت را الزامي كرد، بلكه تزيين موي سر و آرايش آن و تنظيم آنها در آيينه و سوراخ كردن گوش‏ها و آويختن گلوبند، خلخال، طلا و دستبند قيمتي، رنگ كردن مو و تغيير صورت ظاهري را نيز ممنوع كرد. صريحاً بيان مي‌كند كه « شما را زينت ظاهري نباشد از بافتن موي و متحلي شدن به طلا و پوشيدن لباس،….».81 زن محترم وقتي از خانه خارج مي‌شد، از روبند استفاده مي‌كرد.82

2. حجاب رفتاري: «…ليكن من به شما مي‌گويم هر كسي به زني نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا كرده است. پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قطعش كن و از خود دور‌انداز؛ زيرا تو را بهتر كه عضوي از اعضايت تباه گردد تا تمام بدند در جهنم افكنده شود».83هيچ كس براي زناني كه زيبايي‌شان را در معرض فروش مي‌گذاشتند، احترامي‌قائل نبود.84

3. گفتاري: پوشش زن در مسيحيت آن‌قدر شديد بود كه بيشتر ترجيح مي‌داد، زنان خانه‌نشين و نيكو و مطيع شوهران خود باشند و كمتر وارد اجتماع مي‌شدند. از طرفي، مردان را نيز ملزم به رعايت شديد چشم مي‌نمود و سفارش مي‌كرد كسي كه به زني نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا كرده است.85 از زن محترم انتظار نمي‌رفت كه با هر كس كه در راه بر مي‌خورد وارد صحبت شود.86

نتيجه‌گيري

هدف مقاله صرفاً ارائه مستندات شرعي براي توجه اديان بر مسئله پوشش و حجاب بود تا نشان داده شود، فرهنگ به تنهايي بر اين مهم تأكيد نداشته است؛ بلكه اديان، هماهنگ با فطرت آدمي،گرايش به پوشش و عفاف را به عنوان يك اصل پسنديده مطرح كردند در اديان، صرفاً به حجاب ظاهري تأكيد و بسنده نشده؛ بلكه حجاب باطني به عنوان آراستگي دروني و تلاش در جهت تأديب نفس براي هر مرد و زنِ متدين توصيه شده است. از ديگر مسائلي كه بايد مورد توجه قرار گيرد، مسئله فرهنگ‌پذيري است كه بر تمام شئونات اجتماعي تأثير دارد. حتي نحوه تغذيه، پوشش و نيز چگونگي تفريح و تفرج را نيز تحت تأثير خود قرار داده است. هنگامي‌كه عملي به عنوان فرهنگ جهاني در جامعه تبليغ شد، آن جامعه بدون توجه به اعتقادات و مصالح خود، تن به فرهنگ به اصطلاح جهان مي‌دهد؛ در حالي كه اديان در عرصه اصيل خود انسان را به ارزش‌هاي والاي انساني سوق مي‌دهند و از چهره زن، مريم، آسيه، خديجه و سرانجام، فاطمهƒ مي‌سازد.

 2 نظر

حجاب درآیین زرتشت ویهود

21 آبان 1393 توسط امير آبادي فراهاني

پوشش و حجاب پيش از آيين زرتشت

نخستين مردمي كه به سرزمين ايران آمدند، آريايي‏ها بودند. آنان به دو گروه عمده «مادها» و «پارس‏ها» تقسيم مي‏شدند.15 با اتّحاد مادها، دولت «ماد» تشكيل شد. پس از مدّتي پارس‏ها توانستند دولت ماد را از بين ببرند و سلسله‏هاي هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان را بنيان‌گذاري كنند.16 پژوهش‏ها نشان مي‏دهد كه زنان ايران‌زمين از زمان مادها، كه نخستين ساكنان اين ديار بودند، داراي حجاب كاملي، شامل پيراهن بلند چين‏دار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلي بلند بر روي لباس‏ها بوده‏اند.17 اين حجاب در دوران سلسله‏هاي مختلف پارس‏ها نيز معمول بوده است. بنابراين در زمان بعثت زردشت و قبل و بعد از آن، زنان ايراني حجابي كامل داشته‌اند. برابر متون تاريخي، در همه آن زمان‏ها پوشاندن موي سر و داشتن لباس بلند، شلوار و چادر رايج بوده است. زنان هر چند با آزادي در محيط بيرون خانه رفت و آمد مي‏كردند و هم‌پاي مردان به كار مي‏پرداختند، ولي اين امور با حجاب كامل و پرهيز شديد از اختلاط‌هاي فسادانگيز همراه بوده است.

جايگاه فرهنگي پوشش در ميان زنان نجيب ايران‌‏زمين به گونه‏اي است كه در دوران سلطه كامل شاهان، هنگامي كه خشايارشاه به ملكه «وشي» دستور داد كه بدون پوشش به بزم بيايد تا حاضران، زيبايي اندام او را بنگرند، وي امتناع كرد و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد. به دليل اين سرپيچي، به حكم دادوَران، عنوان «ملكه ايران» را از دست داد. نقل اين داستان در عهد عتيق چنين آمده است:«… امر فرمود وشتئ ملكه را با تاج ملوكانه به حضور پادشاه بياورند تا زيبايي او را به خلايق و سروران نشان دهد؛ زيراكه نيكو منظر بود اما؛ وشتئ نخواست…»18
پوشش و حجاب پس از نبوت زرتشت

در زمان ساسانيان كه پس از نبوت زردشت است، افزون بر چادر، پوشش صورت نيز در ميان زنان اشراف معمول شد. به گفته ويل دورانت، پس از داريوش، زنان طبقات بالاي اجتماع، جرئت نداشتند جز در تختِ روانِ روپوش‌دار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنان اجازه داده نمي‏شد كه آشكارا با مردان آمد و رفت كنند. زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردي حتي پدر و برادرشان را ببينند. در نقش‏هايي كه از ايران باستان بر جاي مانده است، هيچ صورت زني ديده نمي‏شود و نامي از ايشان نيامده است.19 تجليّات پوشش در ميان زنان ايران چنان چشم‏گير است كه برخي از‌ انديشمندان و تمدن‏نگاران، ايران را منبع اصلي ترويج حجاب در جهان معرفي كرده‏اند.20

از آن‌جا كه مركز بعثت «اشو زرتشت» ايران بوده است و ايشان در زمينه اصل حجاب و پوشش زنان در جامعه خويش كمبودي نمي‏ديده است، با تأييد حدود و كيفيت حجاب رايج آن دوران، كوشيد با پندهاي خود، ريشه‏هاي دروني حجاب را تعميق و مستحكم كند و عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواري حجاب معمول قرار دهد.

البته در دين زرتشت، لباس با كيفيت خاصي براي حجاب زنان واجب نشده است؛ بلكه لباس رايج آن زمان كه شامل لباس بلند، شلوار و سرپوش (يعني چادر يا شنلي بر روي آن) بوده، مورد تقرير و تنفيذ قرار گرفته است. هر چند استفاده از «سِدرِه و كُشتي» (لباس مذهبي ويژه زرتشتيان) توصيه شده است.21 البته بر هر مرد و زن واجب است كه هنگام انجام مراسم عبادي و نيايش، سر خود را بپوشاند. بنا به گفته مؤبد «رستم شهرزادي» پوشش زنان بايد به گونه‏اي باشد كه هيچ‌يك از موهاي سرِ زن از سرپوش بيرون نباشد.22 در خرده اوستا، به طور صريح چنين آمده است: «نامي زت واجيم، همگي سر واپوشيم و همگي نماز و كريم بدادار هورمزد»؛23 يعني همگان نامي ز تو بر گوييم و همگان سر خود را مي‏پوشيم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز مي‏كنيم.

براساس آموزه‏هاي ديني، يك زرتشتي مؤمن، بايد از نگاه ناپاك به زنان دوري جويد و حتي از به كارگيري چنين مرداني خودداري كند. در ‌اندرز «آذر بادمار اسپند» مؤبد موبدان آمده است: «مرد بدچشم (نگاه ناپاك ) را به معاونت خود قبول مكن».24

پوشش موي سر و داشتن نقاب بر چهره، پس از سقوط ساسانيان نيز ادامه يافته است. به اين نمونه بنگريد: پس از فتح ايران، هنگامي كه سه تن از دختران كسري‏، شاهنشاه ساساني را براي عمر آوردند، شاه‌زادگان ايراني همچنان با نقاب، چهره خود را پوشانده بودند. عمر دستور داد تا پوشش از چهره برگيرند تا خريداران پس از نگاه، پول بيشتري مبذول دارند. دوشيزگان ايراني خودداري كردند و به سينه مأمور اجراي حكم عمر، مشت زده، آنان را از خود دور ساختند. عمر بسيار خشمناك شد. ولي امام علي(ع) او را به مدارا و تكريم آنان سفارش فرمود.25

در كيش آريايي زنان محجوب و محترم بودند. زنان ايراني براي حفظ حيثيت طبقه ممتاز و ايجاد حدودي كه آنان را از زنان عادي و طبقه چهارم امتياز دهد، صورت خود را مي‌پوشاندند و گيسوان خود را پنهان مي‌داشتند؛ از اين‌رو، محجوب بودن «پوشش صورت» به زنان برتر جامعه اختصاص داشته است. آيين زردشت كه تاريخ آن را بين 1300 تا 2300 قبل از اسلام گفته‌اند. آيين پندار نيك، گفتار نيك و كردار نيك است؛ از اين‌رو، انسان‌ها را به پاكي و پاك‌دامني فرا مي‌خواند. در نقاشي‌ها و كنده‌كاري‌هاي باستاني ايران بسيار كم از زن تصويري به چشم مي‌خورد. اگرچه زنان كدبانوي خانه و مدير و مدبر امور خانواده بودند، ولي حفظ حرمت ايشان با پوشيده داشتن ايشان رعايت مي‌شد تا پاك‌دامني آنها حفظ شده و از هر آسيبي در امان باشند.26
رابطه حجاب و عفت در آيين زرتشت

عفاف، طهارت دروني و نوعي حجاب باطني است. از آنجاي كه انسان، ذاتاً موجودي است داراي دو بعد الاهي و مادي، بايد به او آموخت كه اگر همه يك‌سان آمده‌ايم، اما براي رجعت بهتر، آناني در اولويت هستند كه داراي دروني آراسته‌تر باشند و در صورت تلاش و برنامه‌ريزي صحيح، نفس خويش را در مسير انسانيت رشد دهند؛ اما آناني كه در مسير حيوانيت و خواسته‌هاي نفساني خود حركت كنند، اين نشان از نداشتن برنامه‌ريزي مناسب براي تأديب نفس خويش است. درواقع واژه «عفت» بر كنترل شهوات و جلوگيري آن در خروج از مرز اعتدال تلقي مي‌شود از اين‌رو، به پند و ‌اندرزهاي «اشو زرتشت» بنگريد تا تلاش وي براي تعالي و آموزش مباني حجاب و بيان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهري با عفّت باطني، روشن‏تر شود. او مي‏فرمايد:

اي نوعروسان و دامادان! … با غيرت، در پي زندگاني پاك‏منشي بر آييد…. اي مردان و زنان! راه راست را دريابيد و پيروي كنيد. هيچ گاه گردِ دروغ و خوشي‏هاي زودگذري كه تباه‌كننده زندگي است، نگرديد؛ زيرا لذّتي كه با بدنامي و گناه همراه باشد، همچون زهر كشنده‏اي است كه با شيريني درآميخته و همانند خودش دوزخي است. با اين‌گونه كارها، زندگاني گيتي خود را تباه مسازيد. پاداش رهروان نيكي، به كسي مي‏رسد كه هوا، هوس، خودخواهي و آرزوهاي باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خويش چيره گردد. كوتاهي و غفلت در اين راه، پايانش جز ناله و افسوس نخواهد بود. فريب‌خوردگاني كه دست به كردار زشت زنند، گرفتار بدبختي و نيستي خواهند شد و سرانجامشان خروش و فرياد و ناله است.27
مستندات فقهي پوشش در آيين زرتشت

چنين استناد فقهي رسماً به عنوان احكام حجاب در اين دين قابل دسترسي نيست؛ اما از مطالب مذكور مي‌توان چنين حكمي‌را اقتباس كرد؛ زيرا همان‌طوركه بيان شد، مركز بعثت «اشو زرتشت» ايران بوده است28 و حضرت در زمينه اصل حجاب و پوشش زنان در جامعه خويش كمبودي نمي‏ديده است؛ از اين‌رو، با تأكيد حدود و كيفيت حجاب متداول آن زمان، كوشيد با ‌اندرز خود، پايه‌هاي دروني حجاب را تعميق و مستحكم كند و عامل دروني را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواري حجاب معمول قرار دهد. به اين دليل، در اين خصوص صريحاً امري صادر نشده و صرفاً با چنين كلماتي، پاكي را متذكر مي‌شود: « از تو، ‌اي مرد خواهش مي‌كنم پيدايش و فزوني را پاك و پاكيزه ساز و از تو، ‌اي زن خواهش مي‌كنم تن و نيرو را پاك و پاكيزه ساز».29

بر اين اساس يك زردشت مؤمن بايد به اين امور ملتزم باشد: 1. دوري از نگاه به زن نامحرم؛ 2. پرهيز از ازدواج با مرداني كه چشم نا‌پاك دارند. در ‌اندرز «آذربادمار اسپند» مؤبد موبدان آمده است: «مرد بدچشم( نگاه ناپاك) را به معاونت خود قبول مكن»؛30 از اين‌رو، عفاف براي مردان لازم و ضروري به نظر مي‌رسد. در اين آيين، لباس متداول زمان يعني شلوار و سرپوش يا چادر يا شنل مورد تأكيد قرار گرفته است؛ از اين‌رو، مي‌توان گفت به لحاظ رعايت حجاب هيچ لزومي به امر وجوب آن صورت نگرفته است. هر چند استفاده از سِدرِه و كُشتي (لباس مذهبي ويژه زرتشتيان) سفارش شده است. البته بر هر مرد و زن واجب است هنگام انجام مراسم عبادي و نيايش، سر خود را بپوشاند و پوشش زنان بايد به گونه‏اي باشد كه هيچ‌يك از موهاي سرِ زن از سرپوش بيرون نباشد. در خرده اوستا، به طور صريح چنين آمده است: «نامي زت واجيم، همگي سر واپوشيم و همگي نماز و كريم بدادار هورمزد»، يعني همگان نامي ز تو برگوييم و همگان سر خود را مي‏پوشيم و آنگاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز مي‏كنيم.31

حال آيا صرفا ًبا تأكيد بر امر حجاب، مي‌توان گفت دين زردشت حجاب زن را الزامي مي‌داند؛ چون بر امري كه مردم ملتزم بودند، باز تذكر داده است؟ از طرفي، پوشش در معابد نه تنها براي زنان واجب است، بلكه براي مردان نيز اين مهم و واجب شمرده شده است. البته مي‌توان گفت امر وجوب در اين نص، تذكري است براي پوشش مردان در معابد كه با ابعاد معنوي زمان مرتبط باشند؛ يعني نوع پوشش و چگونگي حضور در معابد و مراسم در جذب و احساس معنويت مؤثر بوده است. البته يك نمونه افراطي از حجاب را نيز مي‌توان مشاهده كرد؛ آنجا كه زنان شوهردار حق نداشتند، هيچ مردي ـ حتي پدر و برادرشان ـ را ببينند. به احتمال زياد اين مقدار تأكيد، صرفاً از تمايزات فرهنگي پديد آمده باشد.32
گونه‌هاي حجاب در زرتشت

با توجه به آنچه گذشت، مي‌توان يك تقسيم‌بندي ديگري از مباحث ارائه داد و حجاب در آيين زردشت را به پوششي، رفتاري و گفتاري تبيين و تقسيم كرد.

حجاب پوششي: آن گونه كه متون تاريخي ياد كردند، در همه آن زمان‏ها پوشاندن موي سر و داشتن لباس بلند، شلوار و چادر امري رايج در فرهنگ و دين مردمِ آن زمان بود و زنان هر چند با آزادي، در محيط بيرون خانه رفت و آمد مي‏كردند و همپاي مردان به كار مي‏پرداختند. ولي اين امور با حجاب كامل و پرهيز شديد از اختلاط‌هاي فسادانگيز صورت مي‌يافت.33

حجاب رفتاري و گفتاري: در نظام ديني و فرهنگي زمان آيين زرتشت، زنان طبقات بالاي اجتماع، مي‌بايستي در تختِ روانِ پوشيده و محفوظ از خانه بيرون بيايند و هرگز مجاز نبودند با مردان رفت و آمد و گفت‌وگو داشته باشند. زنان پس از ازدواج، اجازه نداشتند هيچ مردي ـ حتي پدر و برادرشان ـ را ببينند.34
پوشش وحجاب درآيين يهود

همه مورخان از حجاب سخت زنان يهودي سخن گفته‏اند.35 ويل دورانت مي‏گويد:

گفت‏وگوي علني ميان ذكور و اِناث، حتّي بين زن و شوهر از طرف فقهاي دين ممنوع گرديده بود….‌.دختران را به مدرسه نمي‏فرستادند و در مورد آنها كسب اندكي علم را به ويژه چيز خطرناكي مي‏شمردند. با اين‌همه تدريس خصوصي براي اِناث مجاز بود.36

نپوشاندن موي سر، خلافي بود كه مرتكب آن را مستوجب طلاق مي‏ساخت.37 زندگي جنسي آنان، علي‏رغمِ تعدد زوجات، به طرز شايان توجّه‌، منزّه از خطايا بود. زنان آنان، دوشيزگاني محجوب، همسراني كوشا، مادراني پُرزا و امين بودند و از آنجاكه زود وصلت مي‏كردند، فحشا به حدّاقل تخفيف پيدا مي‏كرد.38

تورات تشبه مرد و زن به يكديگر را نهي نموده، مي‏گويد: متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد؛ زيرا هر كه اين را كند، مكروهِ خداوند خداي توست.39 خداوند مي‏گويد:

از اين جهت كه دختران صهيون متكبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم راه مي‏روند و به ناز مي‏خرامند و به پاي‏هاي خويش خلخال‏ها را به صدا مي‏آورند* بنابراين، خداوند فرق سر دختران صهيون را كَلْ خواهد ساخت * و در آن روز، خداوند زينت خلخال‏ها و پيشاني‏بندها و هلال‏ها را دور خواهد كرد* و گوشوارها و دستبندها و روبندها را * و دستارها و زنجيرها و كمربندها و عطردان‏ها و تعويذها را * و انگشترها و حلقه‏هاي بيني را * و رخوت نفيسه و رداها و شال‏ها و كيسه‏ها را * و آينه‏ها و كتان نازك و عمامه‏ها و برقع‏ها را * و واقع مي‏شود كه به عوض عطريّات، عفونت خواهد شد و به عوض كمربند، ريسمان و به عوض موي‏هاي بافته، كَلي و به عوض سينه‏بند، زنّار پلاس و به عوض زيبايي، سوختگي خواهد بود * مردانت به شمشير و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد * و دروازه‏هاي وي، ناله و ماتم خواهند كرد و او خراب شده، بر زمين خواهد نشست.40

افزون بر اين در كتاب مقدس، وجوب پوشاندن موي سر41 لزوم پرهيز از زنان فريب‌كار و بيگانه:42 نهي از لمس و تماس‌43 و واژه چادر44 نقاب45 و برقع‏46 آمده است. به عنوان مثال، در ميشنه تورات از جمله مواردي كه مرد موظف است براي زنِ خود تهيه كند، پوشش سر است47.48در حكم سخت‏گيرانه تلمود، اگر رفتار زن فضيحت‌آميز باشد، شوهر حق دارد او را بدون پرداخت مبلغ مهريه طلاق دهد و زناني كه در موارد زير به رفتار و كردار آنها اشاره مي‏شود، ازدواجشان باطل است و مبلغ مهريه به ايشان تعلّق نمي‏گيرد؛ زني كه از اجراي قوانين ديني يهود سرپيچي مي‏كند، براي مثال، بدون پوشاندن سرِ خود، به ميان مردان مي‏رود؛ در كوچه و بازار پشم مي‏ريسد و با هر مردي از روي سبك‌سري به گفت‏وگو مي‏پردازد، زني كه در حضور شوهر خود، به والدين او دشنام مي‏دهد و زن بلندصدا كه در خانه با شوهر خود به صداي بلند درباره امور زناشويي صحبت مي‏كند و همسايگانِ او مي‏شنوند كه چه مي‏گويد.49 زن عاقل خانه خود را بنا مي‌نمايد. اما [زن] ابله آن را با دست‌هاي خود ويران مي‌نمايد.50

برخورد حضرت موسي(ع) به سبب رعايت حيا و عفت با دختران شعيب، كه به آنان فرمود، تا پشت سر او حركت كرده و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدايت كنند و نيز، سيره عملي يهوديان مبني بر استفاده از چادر و برقع و روبند،51 تفكيك و جدا بودن محل عبادت زنان از مردان در كنيسه، ناشايسته شمردن اشعاري كه در تمجيد زيبايي زنان سروده شده است و ايراد خطابه توسط زنان از پشت پرده، همگي بيانگر كيفيت شديد و سخت‏گيرانه حجاب نزد يهوديان است. همچنين ممنوعيت زن در فعاليت‌هاي اجتماعي و مجاز نبودن به اخذ شغل اجرايي و قضايي، تأكيدي‌ است بر اين مطلب.52
مستندات فقهي حجاب و پوشش در آيين يهود

رعايت عفت و حجاب توسط زنان انبياء و بزرگان بني‌اسرائيل در تورات كنوني و تلمود كاملاً مشهود است؛ به طوري كه رعايت نكردن عفت، يكي از عوامل نزول عذاب الاهي بر بني‌اسرائيل دانسته‌ شده است. «زن نيكوسيرت، عزت را نگاه مي‌دارد. مثل نيرومندان كه اموال را محافظت مي‌نمايند»53 در بخش ناشيم از كتاب ميشنِه، نوشتة ابن ميمون چنين آمده است. مرد، لازم است لباسي را براي پوشش سر و پيشاني و حتي چشم زن تهيه كند.54و55

همان‌طوركه روشن شد، قانون سخت حجاب زنان يهودي، به اعتراف مورخان، غير قابل انكار است. اصلي‏ترين كتاب فقهي يهوديان كه تلمود نام دارد، بر لزوم پوشاندن سر از نامحرمان، لزوم سكوت زن و پرهيز از هرگونه آرايش براي ديگر مردها، پرهيز از نگاه زن به مردان بيگانه، اجتناب از نگاه مرد به زنان نامحرم‏ و لزوم پرهيز از هر امر تحريك‏آميز، تأكيد شده است.گفت‏وگوي علني ميان ذكور و اِناث، از سوي فقهاي دين ممنوع شده است. هر چند اين مقدار از ممنوعيت ممكن است از فرهنگ زمان يا مكان در فقه يهوديت تأثير گرفته باشد. تورات تشبه مرد و زن به يكديگر را نهي كرده و مي‏گويد: متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد؛ زيرا هر كه اين را كند، مكروهِ «يَهْوَه» خداي توست.56 بي‏حجابي، سبب نزول عذاب معرفي شده است. طبق قوانين يهودي، عدم رعايت عفت عمومي، داراي مجازات بوده و حجاب از ضروريات زندگي زنان خصوصاً زنان متأهل است. اگر عفت عمومي‌از سوي مرد يا زن آسيب ببيند، براي هريك از آنها كيفر و تنبيه در نظر گرفته شده است.57
حجاب افراطي و تفريطي در يهود

گفت‏وگوي علني ميان ذكور و اِناث، حتّي بين زن و شوهر از سوي فقهاي دين ممنوع شده بود… دختران را به مدرسه نمي‏فرستادند و در مورد آنها كسب اندكي علم را به ويژه چيز خطرناكي مي‏شمردند. در تفسيري ديگر بيان شده كه چون محيط فعاليت زن، در خانه او بود، اين ترس در ميان بود كه اگر زن، وقت و نيروي خود را صرف تحصيل علم كند، ممكن است به امور خانه‌داري نرسد.58 نپوشاندن موي سر، خلافي بود كه مرتكب آن را مستوجب طلاق مي‏ساخت. اين نگاه افراطي در جامعه ديني و فرهنگي زمان يهود‌، محدوديت زنان را در عرصه‌هاي شدت مردسالاري آن دوران مي‌رساند كه بعضاً از ممنوعيت مدرسه دختران كاملاً آشكار است.59

اما اين افراط ادامه نيافت. علي‌رغم نظام سخت‌گيرانه حجاب در يهوديت، پس از رنسانس و تحولات اجتماعي اروپا و ايجاد فضاي دين‌گريزي در غرب، شعائر ديني از جمله سنت رعايت پوشش عفيفانه، رو به ضعف نهاد و زنان يهودي تحت تأثير فضاي اجتماعي دوران تجدد، بعضاً حجاب خود را كنار گذاشته و از كلاه‌گيس به عنوان شكلي از پوشش سر استفاده كردند. اكنون بسياري از بانوان يهودي ارتودكس در اسرائيل از پوشش سر استفاده مي‌كنند. در واقع شايد آن تفسيري كه بي‌ميلي رهبران مذهبي يهود را در خصوص اموري مانند تحصيلات عاليه ابراز مي‌كردند، تحقق يافت؛ زيرا دليل آنان اين بود كه آميخته شدن زن و مرد موجب فساد اخلاقي بي‌بند و باري و خيانت مي‌شود.60
گونه‌هاي حجاب در يهود

با توجه به آنچه گذشت مي‌توان گونه‌هايي از حجاب را اين چنين اقتباس كرد:

1. حجاب پوششي:مطابق مبناي حجاب در شريعت يهود، كاربرد واژه «چادُر» و «برقع»، كه به معناي روپوش صورت است، كيفيت پوشش زنان يهودي را نشان مي‏دهد، و بر لزوم پوشاندن سر از نامحرمانو پرهيز از هرگونه آرايش براي ديگر مردها، تأكيد شده است.61

2. حجاب رفتاري: مطابق آيين يهود، خداوند دختران متكبري را كه با گردن افراشته و غمزات چشم راه مي‏روند و به ناز مي‏خرامند و به پاي‏هاي خويش خلخال‏ها به صدا مي‏آورند، خداوند فرقه‌ها سر آنان را در آخرت، كَلْ خواهد ساخت و آنان كه از آرايش و عطر استفاده كردند، به عوض عطريّات، عفونت، و به عوض كمربند، ريسمان، و به عوض موي‏هاي بافته، كَلي، و به عوض سينه‏بند، زنّار پلاس، و به عوض زيبايي، سوختگي نصيب‌شان خواهد بود.62

3. حجاب گفتاري: در دين يهود، شواهدي وجود دارد كه رعايت عفت و حجاب گفتاري را تأييد مي‌كند؛ در گنجينه تلمود نقل شده است: زني كه از اجراي قوانين ديني يهود سرپيچي مي‏كند، براي مثال، با هر مردي از روي سبك‌سري به گفت‏وگو مي‏پردازد، زني كه در حضور شوهر خود، به والدين او دشنام مي‏دهد و در خانه با شوهر خود به صداي بلند درباره امور زناشويي صحبت مي‏كند و همسايگانِ او مي‏شنوند كه چه مي‏گويد، شوهر حق دارد او را بدون پرداخت مبلغ مهريه طلاق دهد.63زن ممتار از براي شوهرش تاج است.

 نظر دهید »

پوشش درایران باستان؟

20 آبان 1393 توسط امير آبادي فراهاني

منزلت زنان در عصر نوسنگی
از حدود 8 هزار سال قبل از میلاد یا دوران نوسنگی و در مرحله کشاورزی و بعد شهرنشینی، نقش زن در امور و مسائل روزمره و مسائل آسمانی مورد توجه بوده است. در اولین قطعات کوچک نقاشی شده از جنس گل پخته که به ندرت تصویر انسانی بر آنها دیده می شود، تنها نقش زن مشهود است. در فلات ایران، در هزاره های دهم و نهم ق.م زن «رب النوع مادر» یا «ایزدبانوی مادر» و «الهه باروری» است که وظیفه اصلی ِوی در طبیعت، آفرینش و زندگی است.

آنها نگهبانان آتش و سازنده ظروف سفالین و فراهم آورنده میوه طبیعی بودند. از این عصر، تعداد زیادی مجسمه سفالین از رب النوع مادر که خدای نعمت و فراوانی است، در دست است. این رب النوع در ایران ماقبل تاریخ پیداشده و همسری داشته است که در آن ِ واحد هم شوهر و هم فرزند او محسوب می شد و در اینجا می توان اساس ازدواج با محارم را در مذاهب اقوام ایرانی جستجو کرد.

در زمان باستان نیز، زنان پارسی منزلت بالایی داشتند؛ چراکه در دوران زرتشت، مقام زنان و مردان یکسان بود و زنان می توانستند به مقام قضاوت، پادشاهی و… برسند. در میان افشاسپندان (فرشتگان) زرتشتی نیز، چندین فرشته نام های مؤنث داشتند که از مرتبه والای زن در آن دوران حکایت دارد.

حجاب قبل از اسلام
تاریخ باستان، تاریخ نظامی و سیاسی است و تحقیق در مورد نوع پوشش و حجاب زنان این دوره، کار آسانی نیست. برای به دست آوردن دلایل محکم باید به منابع موجود از آن دوران اشاره کرد. برپایه متون تاریخی، در تمدن ها و ادیان پیشین جهان، به ویژه در سلسله های مختلف ایران باستان، در دوره ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی، حجاب در میان زنان معمول بوده است و این حقیقت روشن می شود که با ورود اسلام به ایران، حجاب وارد نشده است و حجاب آنان با توجه به شرایط اقلیمی، اجتماعی، کار و پیشه، سبک و اسلوب خاص داشت. آنچه بر صحت این ادعا گواهی دارد، نوع پوشش آنهاست که می توان آن را در دوران باستان از روی کتیبه های به جا مانده در مکان های باستانی(نقش رستم)، تحت جمشید، نقش رجب و…)، ظروف، تندیس ها و مجسمه های محافظت شده در موزه ها و در دوران بعد از اسلام از طریق منابع و کتاب های معتبر مانند شاهنامه فردوسی که آینه تمام نمای فرهنگ ایران زمین است، مشاهده کرد.

شاهنامه، کتاب ملی و حماسی ایرانیان، گرچه مملو از تاریخ حماسی و نظامی ایرانیان باستان است، اما نحوه پوشش زنان آن دوره را نیز در ابیاتی بازگو می کند. با وجود آنکه شاهنامه بیشتر به تاریخ شاهان و شرح جهانداری ها و جهانگشایی های آنان توجه دارد، گوشه هایی از تاریخ اجتماعی ایران را نیز نشان می دهد و در این میان بارها به «پوشیده رویان» در مورد زنان ایرانی اشاره می کند و چندین بار نیز به حجاب «چادر» اشاراتی دارد و نشان می دهد که زنان ما از زمان های باستان دارای چادر بوده اند.

از شاهنامه چنین برمی آید که از ابتدای تاریخ، یعنی دوران جمشید و فریدون، زنان ایران «پوشیده روی» بوده اند. چنان که در گرفتار شدن دو خواهر جمشید به دست ضحاک می گوید:
دو پاکیزه از خانه جمشید برون آوریدند لرزان چو بید
که جمشید را هر دو خواهر بدند سر بانوان را چو افسر بدند
ز پوشیده رویان یکی شهرناز دگر ماهرویی به نام ارنواز

در داستان هفت خوان اسفندیار آمده است:
ز پوشیده رویان از جاسب پنج برفتند با مویه و درد و رنج
دو خواهر دو دختر یکی مادرش ابا مویه مادر به غم دخترش

فردوسی در موارد متعدد، پوشیده رویان را به «معنی «مادر»، «همسر» و «دختر» خانواده به کار برده است.

زنان اشراف؛ الگویی برای سایر زنان
تندیس های به جامانده از آن دوران، فقط حجاب زنان اشرافی را نشان می دهد که با تطبیق آثار کتبی، سنگ نوشته ها و تندیس ها و با تدبر در منابع مکتوب و آثار برجای مانده از سلسله های باستانی ایرانی، در بررسی نحوه پوشش معلوم می شود که زنان اشرافی نه تنها حجاب خود را رعایت می کردند، بلکه الگویی برای زنان طبقات پایین جامعه بودند و آنها نیز در مجالس عمومی و در منظر مردم پوشیده بیرون می آمدند.

بعضی از منابع موجود معتقدند زنان ایرانی از چادر و روبنده استفاده نمی کردند، ولی از جلوه گری ها و نمایش اندام برهنه پرهیز می نمودند. نقوش برجای مانده از سکه ها، تندیس ها و نقوش به دست آمده از زنان نشان می دهد زنان ایران باستان حجابی نداشتند، ولی پوشیدگی موی و روی، سنت و وجه امتیاز اشراف به شمار می رفته است.

هردوت و استرابون نیز هر دو پوشیدگی زنان طبقات ممتاز ایران قدیم را امری متداول می دانند و آنرا نوعی اشرافیت به شمار می آورند و تأکید می کنند که زنان طبقات دیگر از این در پرده بودن، خود را آزاد می دانستند. اما با توجه به اینکه واژه «چادر»(cvatur)در زبان پهلوی به معنی «لباس» و «پوشش» آمده است، چنین برمی آید که این وازه قبل از ساسانیان نیز کاربرد داشته است. البته مسلماً اگر چادر هم استفاده می شد، به نحو امروزی آن نبوده است.

بررسی پوشاک زنان ایران باستان
پوشاک زنان مادی
زنان مادی موهای بلند داشته اند، و اگر تنوع آرایش مو هم وجود داشته، از دید مردم آن زمان، هیئت کلی زنان مادی به این صورت بوده است. زنان مادی هیچ گونه پوششی برای سر نداشتند. تنوع الگویی لباس ها زیاد نبود و جامه معمول آنها دو تکه بود؛ که تکه رویی در دو طرف بغل پا «دالبر» داشت به طوری که لباس زیرین مشخص می شد. زنان برخلاف مردان فاقد کفش بودند؛ شاید به دلیل نوع کار و محل اشتغالشان به آن نیاز نداشته اند.

پوشاک زنان پارسی
تاریخ نویسان درباره پوشاک زنان پارسی، اکثراً سخنی به میان نیاورده و با سکوت از آن گذشته اند. این سکوت تاریخ نویسان درباره پوشاک زنان آن دوره یا به علت تماس نداشتن با آنان بر اثر نزاکت اخلاقی ایرانیان بوده که زنان در مجامع عمومی راه نداشتند، یا به علت همانندی لباس آنان با لباس مردان پارسی که به تذکر این شباهت عادی و معمولی، نیازی وجود نداشته است.

از نقوش هخامنشی تصاویری به یادگار مانده که در آن زن های بومی، پوشش های جالبی دارند؛ پیراهن ساده و بلند، دارای آستین پرچین و کوتاه، و از زانو به پایین، دامن شرابه هایی تا به مچ آویزان است.

در این نقوش، تصویری از زن بومی ایران را نشان می دهد که از پهلو بر اسب سوار شده و چادری مستطیل شکل بر روی سر و لباس خود افکنده است و در زیر آن یک پیراهن، دامن بلند و زیر آن نیز، پیراهنی دیگر و بلندتر تا مچ پا نمایان است.

زنان پارسی از نوع لباسی که مردان هخامنشی می پوشیدند نیز استفاده می کردند. این گفته را تصویر حک شده بر روی ظرف گلی، که امروز در موزه هرمیتاز نگهداری می شود، تأیید می کند. شکل این لباس از نظر دامن و بالاپوش به شکلی است که شانه و آستین آن چون مانند شنل است، با هر اندامی متناسب است، و دامن نیز در صورتی که قد زن و مرد، با هم اختلاف زیادی نداشت، مناسب بود. بنابراین لباس زنان این دوره ممکن است که اختلافی با لباس مردان پارسی نداشته باشد.

شاهد دوم برای تأیید این گفته، نقش فرشی است که در پازیریک سیبری به دست آمده آمده است. این فرش متعلق به دوران همخامنشیان بوده و تصویر زنانی را نشان می دهد که لباسی چون لباس مردان پارسی، به تن دارند و کفش هایشان نیز همان است که پارسیان به پا می کردند. فقط اختلافی که در لباس زنان با مردان است، تزییات پیش سینه و شکل یقه آن است که در برخی موراد به صورت زیگزاگ است.چادر زنان پارسی نیز پارچه چهارگوش نازکی بود که بر سر و لباس های خود می انداختند و شبیه چادرهای امروزی بوده است.

لباس زنان درباری، تنوع و مدل های زیادی داشت؛ ملکه ها از شنل یا اشارپ بلندی که پوشاننده بدن و به خصوص سینه ها بود نیز استفاده می کردند.

پوشاک زنان اشکانی
زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو بر تن می کردند و شنلی بر سر می انداختند، نقابی نیز داشتند که معمولاً به پشت سر می آویختند. از پوشش های دیگر سر که شیوه ای نسبتاً پیچیده و سخت داشت، نیم تاجی فلزی بود. با دستاری بلند بر فراز آن که شنل یا نقاب بر روی افکنده یا بسته می شد.

لباس زنان این دوره پیراهنی بلند تا به روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دارد و یقه راست بود. پیراهن دیگری نیز داشتند که روی اولی می پوشیدند که اندازه آن کوتاه تر از اولی و یقه باز بود. و روی این دو پیراهن، چادری به سر می کردند.

پیراهن از پارچه های منقش و مخصوصاً قلاب دوزی شده تهیه می شد، و کفش ساده مردان اشکانی را به پا می کردند و کمربندشان به شکل نواری بود که برای جمع کردن گشادی پیراهن در زیر می بستند.

نقش برجسته ای که از پالمبر در موزه لوور موجود است زنی از دوره اشکانی را نشان می دهد که این زن چادری بر سر دارد و از زیر آن عمامه اش که به طرز مشخصی بافته های آن مشخص است، به چشم می خورد.


مجسمه اشکانی زنی از پالمیر نیز در موزه دمشق است که پوشش زنان این دوره را روشن تر می سازد. این بانو نشسته و چادری او را پوشانده است. بند گوشه چادر به زیر یک تخته فلز بیضی منقوش که با زنجیره ای به گردن آویخته، متصل است. عمامه ای بر سر نهاده و نواری فلزی موی بالای پیشانی او را نگه داشته است و رشته هایی از جواهر زیر عمامه و موی اوست. یک رشته گردنبند چسبیده به گردن دارد و پایین آن، دور یقه پیراهن زیرین، پیداست. بر روی این پیراهن دو رشته سینه ریز گران بهاست و میان رشته پایین و زنجیر چادر، خط یقه پیراهن نمایان است.

با نگاه کردن به تصاویر مربوط به زنان اشکانی و نوع پوشش و چادری که بر سر می کردند، روشن می شود که در این دوره زنان پارتی حجاب خود را حفظ می کردند و در مواردی نیز از نوع پوشش و آرایش یونانیان الهام می گرفتند.

پوشاک زنان ساسانی
پوشاک زنان ساسانی را چون دوره های قبل می توان از روی نقوش سنگی با طرح های روی ظرف جست و جو کرد. زیرا مورخان در این باره سخنی به میان نیاورده اند. نوع لباس بانوان ساسانی را از نقوش سنگی آناهیتا، الهه زیبایی و ثروت، و طرح های روی بشقاب به جامانده، که در موزه های کشورهای خارجی موجود است، می توان دریافت. بانوان ساسانی پیراهن بلند، بسیار پرچین و گشاد می پوشیدند و آن را مانند بانوان اشکانی با نواری در زیر سینه، جمع کرده و می بستند.

زنان ساسانی از پوششی استفاده می کردند که شبیه چادرهای امروزی بوده و این را از نقوشی که بر روی ظروف باقیمانده از آن دوره به دست آمده، می توان فهمید. در طرح بشقابی که شاهزاده ای را در مجلس بزم نشان می دهد، تصویر دو زن نمایان است: هر یک دستمالی روی دهان خود، به پشت سر بسته اند و شلواری چون شلوار مردان به پا دارند و قبایی پوشیده اند که تا وسط ساق پا می رسد و قبا در جلوی دامن سه چاک و در پشت نیز سه چاک دارد و سراسر دور دامن و چاک ها حاشیه دار است.

 نظر دهید »

زن درجاهلیت

04 آبان 1393 توسط امير آبادي فراهاني

مقدمه
موضوع «جايگاه زن در اسلام» از موضوعات مهم و چالش برانگيز در مطالعات اسلامي به شمار مي آيد. نگرش اصلاحي اسلام به مسئله زن از سويي و ابهام در فهم برخي از آيات قرآن و احکام شرعي خاص، از جمله حجاب، سرپرستي شوهر و لزوم تبعيت زن از وي، حق طلاق، چگونگي تقسيم ارث و… از سوي ديگر، زمينه ساز ظهور انديشه هاي متضاد و برداشت هاي متفاوت از جايگاه زن در اسلام شده است. بيشتر آثاري که پيرامون ديدگاه اسلام درباره زن نگاشته شده، رويکردي فکري و کلامي داشته است و کمتر آثاري با رويکرد تاريخي در اين باره تدوين شده است. بي ترديد، بررسي تاريخي وضعيت زن در جامعه صدر اسلام کمک فراواني به درک جايگاه حقيقي زن در انديشه اسلامي خواهد کرد. اما اين مهم بدون شناخت پيش زمينه هاي تاريخي آن ممکن نخواهد بود، از اين رو براي تبيين وضعيت زن در اسلام نيازمند شناخت تاريخي وضعيت زن در جاهليت هستيم. بايد ديد که وضعيت زن در عرصه هاي خانوادگي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي در عصر جاهليت چگونه بوده است؟ تا به درک واقعي از سير تحولات اسلام در اين زمينه پي برد. بسياري از احکام و مقررات حقوقي اسلام و همچنين توصيه هاي مکرر اخلاقي در مورد زنان که در آيات قرآن و روايات پيشوايان دين تجلي يافته، بازتاب وضعيت نابسامان و تاريک زن در جاهليت است که با نگاهي تاريخي به آن مي پردازيم. همچنين وضعيت زن در دوره جاهليت را در چند عرصه مهم خانواده، اجتماع، سياست، اقتصاد و فرهنگ بررسي مي کنيم.

1.وضعیت زن درجاهلیت

1خانواده اساسي ترين و کهن ترين رکن جوامع بشري و حد فاصل بين فرد و جامعه است که گذشته از نقش استمرار نسل ها، آموزش و پرورش، تربيت، تکامل و سعادت افراد جامعه را به عهده داشته و سرنوشت آنان را رقم مي زند. صاحب نظران، تعريف هاي گوناگوني از خانواده بيان کرده اند که هر تعريف به يکي از ابعاد خانواده اشاره دارد. در يک تعريف مي توان خانواده را از عمومي ترين سازمان هاي اجتماعي دانست که بر اساس ازدواج يک مرد و دست کم يک زن شکل مي گيرد و در آن مناسبات خوني يا اسناد يافته (پذيرش فرزند) به چشم مي خورد و کارکردهاي گوناگون شخصي، جسماني، اقتصادي، تربيتي و جز اين ها را بر عهده دارد. (1)
در حقيقت، خانواده واحد بنيادين جامعه و کانون اصلي رشد و تعالي انسان است. بي شک، زن يکي از مؤثرترين اعضاي خانواده است که بيشترين سهم اداره داخلي اين واحد اجتماعي به عهده اوست. مي توان گفت که زنان در تربيت و تکامل آحاد اجتماع، اساسي ترين نقش را ايفا مي کنند.
بررسي جايگاه زن و خانواده در جامعه صدر اسلام و مطالعه اصلاحات پيامبر اکرم (ص) در اين زمينه مي تواند افق روشن تري را براي جويندگان حقيقت آشکار سازد.
در اين بخش به بررسي وضعيت زن و خانواده در عصر جاهلي خواهيم پرداخت تا زمينه براي درک اصلاحات نبوي در موضوع زن فراهم آيد.
اخبار عصر جاهلي، بيشتر در قالب اشعار و برخي از گزارش هاي پراکنده و ضمن آياتي از قرآن کريم به ما رسيده است. شايد با استفاده از منابع موجود به سختي بتوان تصويري دقيق و سخني قاطع از ابعاد مختلف جامعه جاهلي، از جمله شئون مختلف زن و خانواده ارائه کرد، به ويژه اين که توجه نويسندگان و مورخان اسلامي بيشتر به ثبت تحولات و مسائل سياسي جامعه و نقل اخبار پادشاهان و حکمرانان و نخبگان بوده تا حفظ اخبار اجتماعي و گزارش از زندگي عمومي مردم. اما همين اخبار پراکنده و گزارش هاي اندک، سرمايه ارزشمندي براي ترسيم وضعيت زن و خانواده در عصر جاهلي است، به خصوص که آيات قرآن کريم براي توصيف آن دوران، معياري قطعي است.
با مطالعه آثار انديشمندان و صاحب نظران در تاريخ جاهليت، درباره اوضاع زن و خانواده، به دو رويکرد مي رسيم. گروهي معتقدند که زن در عصر جاهلي، جايگاه ممتازي داشت، با آزادي و شرافت زندگي مي کرد و با استقلال رأي و اراده، نقش فعال و تأثير گذاري در خانواده و جامعه ايفا مي کرد و ـ برخلاف آنچه پنداشته مي شود اوضاع او روشن و مناسب بود.(2) بازگشت نسب برخي از قبائل به زنان، شهرت بسياري از بزرگان و مشاهير عرب با نام مادرانشان، مشاوره با زنان در امور جنگي و پذيرش امان دادن زنان به جنگ جويان دشمن، از دلايل عمده اين رويکرد است.(3) البته شايد رمز انتساب فرزندان به مادران، شيوع ازدواج هاي اشتراکي و وجود زن هاي چند شوهر باشد نه احترام و پاسداشت زنان. شواهد ديگر هم وقايع اتفاقي و کم نظيرند که نمي تواند ملاک صدور چنين حکم کلي در مورد جايگاه زن در عصر جاهلي شود.
گروه ديگر که شمارشان بيشتر است، با استفاده از اخبار تاريخيِ متعدد، گزارش تاريک و اسف باري از اوضاع زن و خانواده در عصر جاهلي ارائه مي دهند. کراهت از دختران و زنده به گور کردن آنها، انواع ازدواج هاي ظالمانه، عدم حق انتخاب در ازدواج، محروميت از ارث و به ارث رفتن زن مانند ديگر کالاها، نمونه اي از شواهد اين گروه است که در آينده، بيشتر به آن مي پردازيم.
به نظر مي رسد آيات قرآن کريم رويکرد دوم را تأييد مي کند. در اين آيات يا به طور مستقيم اوضاع نابسامان زن در جاهليت بيان شده و يا ضمن بيان برخي از احکام، به اين وضعيت آشفته اشاره شده است. در اين فصل به طور مکرر از اين آيات بهره مي بريم.
اکنون به اجمال اوضاع زن و خانواده در عصر جاهلي را توصيف مي کنيم.

الف) جايگاه و شأن زن در جاهليت

مرد در جاهليت، صاحب اختيار خانواده و به تعبيري گوياتر، مالک خانواده بود و بر زن و فرزندان حق حيات داشت. در جاهليت، زن در رديف ساير انسان ها قلمداد نمي شد، بلکه انسان درجه دو محسوب مي شد. گفته خليفه دوم در مورد وضعيت زنان در جاهليت گواه خوبي است. او اعتراف مي کند که زنان در جاهليت هيچ به حساب نمي آمدند: «کنا في الجاهليه لانعد النساء شياًء».(4) بر اساس روايتي، اعراب زنان را همچون کالايي مي شمردند که (اگر از خود پسري نداشت) پس از مرگ شوهر، در شمار ديگر اموال و ثروت شوهر، به پسر شوهر از زن هاي ديگر منتقل مي شد.(5) فرزندان نيز در بسياري از موارد از حقوق انساني محروم بودند. به عنوان نمونه در جريان جنگ بسوس، داحس، غبراء و ايام الفجار، پدران، فرزندان خود را نزد دشمنان به رهن مي گذاشتند که در بيشتر اوقات موجب کشته شدن آنها مي شد.(6) در فرهنگ جاهلي پسران چون در آينده به جنگ جويان و مدافعان قبيله تبديل مي شدند بر دختران که وقت جنگ جز سنگيني، مزاحمت و بي آبرويي هنگام اسارت، چيز ديگري نداشتند، ترجيح داشتند.(7) دختران مورد کراهت و در مرتبه پايين تري از پسران قرار داشتند. جالب اينکه، خود زنان هم اين انديشه را پذيرفته بودند. وقتي از زني در مورد بهترين زنان سؤال مي شود مي گويد: بهترين زن کسي است که پسري در شکم، پسري در بغل و پسري که پشت سرش راه مي رود، داشته باشد.(8)
نمونه هاي فراواني از اين کراهت در منابع جاهليت وجود دارد، از جمله وقتي شخصي به نام ابي حمزه، دختردار مي شود خانه را ترک کرده و نزد همسايگان مي رود. همسرش چنين مي سرايد:
ما لا بي حمزه لا يأتينا يظل في البيت الذي يلينا
غضبان الا نلد البنينا تا لله ما ذلک في ايدينا
ابا حمزه را چه شده که به خانه همسايه رفته و به سراغ ما نمي آيد. او از اين عصباني است که ما پسر به دنيا نياورده ايم. به خدا سوگند که اين امر در دست ما نيست.(9)

 2 نظر
  • 1
  • 2
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فرشته هامحجبه اند

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فلسفه حجاب
  • پوشش درایران باستان
  • حجاب درادیان الهی
  • پوشش درمسیحیت
  • مبارزه باحجاب
  • تاریخ حجاب
  • برای هرچیزی حجابی است
  • بدون شرح
  • داستان واقعی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس