زن درجاهلیت
مقدمه
موضوع «جايگاه زن در اسلام» از موضوعات مهم و چالش برانگيز در مطالعات اسلامي به شمار مي آيد. نگرش اصلاحي اسلام به مسئله زن از سويي و ابهام در فهم برخي از آيات قرآن و احکام شرعي خاص، از جمله حجاب، سرپرستي شوهر و لزوم تبعيت زن از وي، حق طلاق، چگونگي تقسيم ارث و… از سوي ديگر، زمينه ساز ظهور انديشه هاي متضاد و برداشت هاي متفاوت از جايگاه زن در اسلام شده است. بيشتر آثاري که پيرامون ديدگاه اسلام درباره زن نگاشته شده، رويکردي فکري و کلامي داشته است و کمتر آثاري با رويکرد تاريخي در اين باره تدوين شده است. بي ترديد، بررسي تاريخي وضعيت زن در جامعه صدر اسلام کمک فراواني به درک جايگاه حقيقي زن در انديشه اسلامي خواهد کرد. اما اين مهم بدون شناخت پيش زمينه هاي تاريخي آن ممکن نخواهد بود، از اين رو براي تبيين وضعيت زن در اسلام نيازمند شناخت تاريخي وضعيت زن در جاهليت هستيم. بايد ديد که وضعيت زن در عرصه هاي خانوادگي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي در عصر جاهليت چگونه بوده است؟ تا به درک واقعي از سير تحولات اسلام در اين زمينه پي برد. بسياري از احکام و مقررات حقوقي اسلام و همچنين توصيه هاي مکرر اخلاقي در مورد زنان که در آيات قرآن و روايات پيشوايان دين تجلي يافته، بازتاب وضعيت نابسامان و تاريک زن در جاهليت است که با نگاهي تاريخي به آن مي پردازيم. همچنين وضعيت زن در دوره جاهليت را در چند عرصه مهم خانواده، اجتماع، سياست، اقتصاد و فرهنگ بررسي مي کنيم.
1.وضعیت زن درجاهلیت
1خانواده اساسي ترين و کهن ترين رکن جوامع بشري و حد فاصل بين فرد و جامعه است که گذشته از نقش استمرار نسل ها، آموزش و پرورش، تربيت، تکامل و سعادت افراد جامعه را به عهده داشته و سرنوشت آنان را رقم مي زند. صاحب نظران، تعريف هاي گوناگوني از خانواده بيان کرده اند که هر تعريف به يکي از ابعاد خانواده اشاره دارد. در يک تعريف مي توان خانواده را از عمومي ترين سازمان هاي اجتماعي دانست که بر اساس ازدواج يک مرد و دست کم يک زن شکل مي گيرد و در آن مناسبات خوني يا اسناد يافته (پذيرش فرزند) به چشم مي خورد و کارکردهاي گوناگون شخصي، جسماني، اقتصادي، تربيتي و جز اين ها را بر عهده دارد. (1)
در حقيقت، خانواده واحد بنيادين جامعه و کانون اصلي رشد و تعالي انسان است. بي شک، زن يکي از مؤثرترين اعضاي خانواده است که بيشترين سهم اداره داخلي اين واحد اجتماعي به عهده اوست. مي توان گفت که زنان در تربيت و تکامل آحاد اجتماع، اساسي ترين نقش را ايفا مي کنند.
بررسي جايگاه زن و خانواده در جامعه صدر اسلام و مطالعه اصلاحات پيامبر اکرم (ص) در اين زمينه مي تواند افق روشن تري را براي جويندگان حقيقت آشکار سازد.
در اين بخش به بررسي وضعيت زن و خانواده در عصر جاهلي خواهيم پرداخت تا زمينه براي درک اصلاحات نبوي در موضوع زن فراهم آيد.
اخبار عصر جاهلي، بيشتر در قالب اشعار و برخي از گزارش هاي پراکنده و ضمن آياتي از قرآن کريم به ما رسيده است. شايد با استفاده از منابع موجود به سختي بتوان تصويري دقيق و سخني قاطع از ابعاد مختلف جامعه جاهلي، از جمله شئون مختلف زن و خانواده ارائه کرد، به ويژه اين که توجه نويسندگان و مورخان اسلامي بيشتر به ثبت تحولات و مسائل سياسي جامعه و نقل اخبار پادشاهان و حکمرانان و نخبگان بوده تا حفظ اخبار اجتماعي و گزارش از زندگي عمومي مردم. اما همين اخبار پراکنده و گزارش هاي اندک، سرمايه ارزشمندي براي ترسيم وضعيت زن و خانواده در عصر جاهلي است، به خصوص که آيات قرآن کريم براي توصيف آن دوران، معياري قطعي است.
با مطالعه آثار انديشمندان و صاحب نظران در تاريخ جاهليت، درباره اوضاع زن و خانواده، به دو رويکرد مي رسيم. گروهي معتقدند که زن در عصر جاهلي، جايگاه ممتازي داشت، با آزادي و شرافت زندگي مي کرد و با استقلال رأي و اراده، نقش فعال و تأثير گذاري در خانواده و جامعه ايفا مي کرد و ـ برخلاف آنچه پنداشته مي شود اوضاع او روشن و مناسب بود.(2) بازگشت نسب برخي از قبائل به زنان، شهرت بسياري از بزرگان و مشاهير عرب با نام مادرانشان، مشاوره با زنان در امور جنگي و پذيرش امان دادن زنان به جنگ جويان دشمن، از دلايل عمده اين رويکرد است.(3) البته شايد رمز انتساب فرزندان به مادران، شيوع ازدواج هاي اشتراکي و وجود زن هاي چند شوهر باشد نه احترام و پاسداشت زنان. شواهد ديگر هم وقايع اتفاقي و کم نظيرند که نمي تواند ملاک صدور چنين حکم کلي در مورد جايگاه زن در عصر جاهلي شود.
گروه ديگر که شمارشان بيشتر است، با استفاده از اخبار تاريخيِ متعدد، گزارش تاريک و اسف باري از اوضاع زن و خانواده در عصر جاهلي ارائه مي دهند. کراهت از دختران و زنده به گور کردن آنها، انواع ازدواج هاي ظالمانه، عدم حق انتخاب در ازدواج، محروميت از ارث و به ارث رفتن زن مانند ديگر کالاها، نمونه اي از شواهد اين گروه است که در آينده، بيشتر به آن مي پردازيم.
به نظر مي رسد آيات قرآن کريم رويکرد دوم را تأييد مي کند. در اين آيات يا به طور مستقيم اوضاع نابسامان زن در جاهليت بيان شده و يا ضمن بيان برخي از احکام، به اين وضعيت آشفته اشاره شده است. در اين فصل به طور مکرر از اين آيات بهره مي بريم.
اکنون به اجمال اوضاع زن و خانواده در عصر جاهلي را توصيف مي کنيم.
الف) جايگاه و شأن زن در جاهليت
مرد در جاهليت، صاحب اختيار خانواده و به تعبيري گوياتر، مالک خانواده بود و بر زن و فرزندان حق حيات داشت. در جاهليت، زن در رديف ساير انسان ها قلمداد نمي شد، بلکه انسان درجه دو محسوب مي شد. گفته خليفه دوم در مورد وضعيت زنان در جاهليت گواه خوبي است. او اعتراف مي کند که زنان در جاهليت هيچ به حساب نمي آمدند: «کنا في الجاهليه لانعد النساء شياًء».(4) بر اساس روايتي، اعراب زنان را همچون کالايي مي شمردند که (اگر از خود پسري نداشت) پس از مرگ شوهر، در شمار ديگر اموال و ثروت شوهر، به پسر شوهر از زن هاي ديگر منتقل مي شد.(5) فرزندان نيز در بسياري از موارد از حقوق انساني محروم بودند. به عنوان نمونه در جريان جنگ بسوس، داحس، غبراء و ايام الفجار، پدران، فرزندان خود را نزد دشمنان به رهن مي گذاشتند که در بيشتر اوقات موجب کشته شدن آنها مي شد.(6) در فرهنگ جاهلي پسران چون در آينده به جنگ جويان و مدافعان قبيله تبديل مي شدند بر دختران که وقت جنگ جز سنگيني، مزاحمت و بي آبرويي هنگام اسارت، چيز ديگري نداشتند، ترجيح داشتند.(7) دختران مورد کراهت و در مرتبه پايين تري از پسران قرار داشتند. جالب اينکه، خود زنان هم اين انديشه را پذيرفته بودند. وقتي از زني در مورد بهترين زنان سؤال مي شود مي گويد: بهترين زن کسي است که پسري در شکم، پسري در بغل و پسري که پشت سرش راه مي رود، داشته باشد.(8)
نمونه هاي فراواني از اين کراهت در منابع جاهليت وجود دارد، از جمله وقتي شخصي به نام ابي حمزه، دختردار مي شود خانه را ترک کرده و نزد همسايگان مي رود. همسرش چنين مي سرايد:
ما لا بي حمزه لا يأتينا يظل في البيت الذي يلينا
غضبان الا نلد البنينا تا لله ما ذلک في ايدينا
ابا حمزه را چه شده که به خانه همسايه رفته و به سراغ ما نمي آيد. او از اين عصباني است که ما پسر به دنيا نياورده ايم. به خدا سوگند که اين امر در دست ما نيست.(9)